چشم خوشت آندم که سر از خواب برآورد
مستم بوی گوشه محراب برآورد
بنمود سر زلف تورو از طرف بام
از غیرت آن ماه فلک تاب برآورد
گلبرگ رخت شمع لطافت چو برافروخت
دود از جگر لاله سپر آب بر آورد
منسوخ شد از لعل نو افسانه شیرین
آن روز که شور از شکر ناب برآورد
در بحر غمت چشم گهر بار من امروز
مانند خم بر سر سیلاب بر آورد
اسباب نشاط و طربم بود مهیا
عشق توام از جمله اسباب برآورد
در آتش غم سوخت کمال از هوس خام
پنداشت که عشق تو سر از خواب برآورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.