بی تو مرا زندگی بکار نیاید
نعمت بی دوست خوشگوار نیابد
تاتو نیانی چو آرزو به کنارم
هیچ مرادیم در کنار نیابد
تا ندهی زلف بیقرار به دستم
خاطر من بر سر فرار نیابد
گرسگ خود خوانیم اهانت تست آن
ورنه مرا زین حدیث عار نیابد
چشم عیادت ازو کراست که گر نیز
خاک شوم بر سر مزار نیابد
کس نتواند گرفت آن رسن زلف
تا بسر خود به پای دار نیابد
نقد دو عالم بنه کمال که آنجا
جان گرانمایه در شمار نیابد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.