بی تو مرا زندگی بکار نیاید
نعمت بی دوست خوشگوار نیابد
تاتو نیانی چو آرزو به کنارم
هیچ مرادیم در کنار نیابد
تا ندهی زلف بیقرار به دستم
خاطر من بر سر فرار نیابد
گرسگ خود خوانیم اهانت تست آن
ورنه مرا زین حدیث عار نیابد
چشم عیادت ازو کراست که گر نیز
خاک شوم بر سر مزار نیابد
کس نتواند گرفت آن رسن زلف
تا بسر خود به پای دار نیابد
نقد دو عالم بنه کمال که آنجا
جان گرانمایه در شمار نیابد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان وابستگی عمیق شاعر به معشوق و دلبستگی او به عشق میپردازد. شاعر میگوید بدون معشوق زندگی برای او بیفایده است و هیچ خوشی بدون دوست نمیتواند وجود داشته باشد. او اشاره میکند که حتی اگر آرزو کند که معشوق کنار او باشد، باز هم هیچ چیز از نظر روحی برای او مطلوب نیست. شاعر تأکید میکند که اگر زلف معشوق را به دست نگیرد، آرامش و اطمینان خاطر نخواهد داشت. در نهایت، او به ارزش زندگی و جان خود اشاره میکند که بدون عشق معنا ندارد و هیچ چیز نمیتواند جایگزین آن شود.
هوش مصنوعی: بدون تو زندگی برای من معنا ندارد و بیدوست هیچ لذتی از نعمتها نخواهم برد.
هوش مصنوعی: اگر آرزو و خواستهای در کنارت نباشد، هیچ نتیجه و هدفی را نمیتوانی در کنار خودت پیدا کنی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زلفهای بیقرار تو را به دست نیاورم، دل من آرامش نخواهد داشت و همواره در تلاطم خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر خود را گرسنه بخوانیم، به ما توهین شده است؛ وگرنه من از این صحبت شرمنده نمیشوم.
هوش مصنوعی: چشمی که برای دیدن کسی به سوی او میآید، چگونه است وقتی که به خاک تبدیل شوم و بر روی مزارم قرار بگیرد، او باز هم مرا نخواهد دید.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند آن رشته زلف را بگیرد، زیرا تا به سر خود برسد، نمیتواند آن را به پایی بیندازد.
هوش مصنوعی: تمام دارایی و زیباییهای دو جهان را رها کن، زیرا در آنجا روح ارزشمند نمیتواند به حساب آید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.