مرا بر رخ از دیده خون آمد است
که اشک از چه بر من برون آمد است
کجا ایستد از چکیدن سرشک
که این شیشه ها سرنگون آمد است
دل آمد بخود در چه آن زقن
که زندان علاج جنون آمد است
گرفتم حساب جمالش به ماه
رخ او ز صدمه نزون آمد است
کسی برد ازو بوی چون عود سوز
که آنجا به سوز درون آمد است
دهانش به ابرو به نقش من است
چو میمی که در پیش نون آمد است
از قند سخن ساخت حلوا کمال
به بینید باران که چون آمد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساساتی عمیق و دردناک اشاره میکند. او از دیدن رخ محبوبش دچار درد و اندوه شده و اشکهایش از دل شکستهاش سرازیر میشود. او به زیبایی محبوبش مینگرد و میگوید که beauty او از آسیبهایی که دیده، کم نشده است. همچنین بویی مانند عود از او به مشام میرسد و این بوی دلخوشی یا عشق است. شاعر احساس میکند که کلام محبوبش شیرین و دلنشین است و به زیبایی باران تعبیر میکند. در مجموع، شعر توصیفاتی از عشق، درد و زیبایی را در خود دارد.
هوش مصنوعی: بر چهرهام آثار گریه و اندوه نمایان است، چون اشکهایم بیدلیل و بیاختیار از چشمانم سرازیر شدهاند.
هوش مصنوعی: کجا میتواند کسی آرام بگیرد زمانی که اشکهایش جاری میشود و این شیشهها در حال سقوط هستند؟
هوش مصنوعی: دل به خود آمد و دریافت که این قفس، درمانی برای دیوانگی است.
هوش مصنوعی: من زیبایی او را با زیبایی ماه مقایسه کردم و متوجه شدم که به هیچ وجه از آسیبها و دردها دور نیست.
هوش مصنوعی: کسی بویی از او برداشت که مانند عود در حال سوختن است، چرا که آنجا شعلهای درونش روشن شده است.
هوش مصنوعی: دهان او مانند ابرویش بر چهره من تاثیر دارد، مثل میم که به نون نزدیک شده و زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: از شیرینی کلام، حلوایی ساخته شده است. کمال را نظاره کنید، مانند بارانی که به زمین میبارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.