گل شکفت و باز نو شد عشق ما بر روی دوست
شاخ گل یارب چه می ماند به رنگ و بوی دوست
سنبل از تشویش باد آورده سر در پای سرو
گوئیا زلف است سر بنهاده بر زانوی دوست
چشم نرگس در کرشمه سحرها خواهد نمود
کو نظرها بافته است از غمزه جادوی دوست
چون نمی بیند نظیر روی او گل جز در آب
بر لب جو می کند زآنروی جست وجوی دوست
از انتظار پای بوس سرو آب استاده بود
چون بدید آن قامت و بالا روان شد سوی دوست
تا ابد ریحان رحمت سر برآرد از گلم
گر برم با خاک بونی از نسیم موی دوست
بر سر آن کر کند افغان به دور گل کمال
بلبلان در بوستان نالند و او رکوی دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به زیبایی و طراوت عشق میپردازد و از نقش دوست به عنوان محبوب سخن میگوید. او با استفاده از نمادهایی مانند گل، سرو و نرگس، احساسات خود را توصیف میکند. عشق او همچون گلی است که در بهار شکوفا میشود و زیباییهای طبیعی تحت تأثیر وجود دوست معنا پیدا میکنند. شاعر به انتظار و اشتیاق برای دیدن محبوب اشاره میکند و نشان میدهد که همه چیز در جهان از جمله گلها و بلبلها به خاطر جاذبه و زیبایی دوست ارزش و معنا دارد. در نهایت، عشق به دوست همچون نسیمی لطیف و دائمی در زندگیاش جاری است.
هوش مصنوعی: گل blossoms and renews, our love for the beloved flourishes like a flower. Oh God, what remains of the color and fragrance of the beloved?
هوش مصنوعی: گل سنبل به خاطر وزش باد، سرش را به پای سرو میآورد، گویی که زلفی بر زانوی محبوب افتاده است.
هوش مصنوعی: چشم نرگس در هنگام صبح، کارهایی زیبا و دلربا خواهد کرد، زیرا نگاهها را با جادوگری محبت دوست تنیده است.
هوش مصنوعی: زیرا که هیچ گلی به زیبایی چهره او در دنیا وجود ندارد، از این رو او به دنبال دوست است و در این جستوجو مانند آبی در کنار جوی میگردد.
هوش مصنوعی: بر اثر انتظار، پای بوس درخت سرو ایستاده بود. وقتی آن قامت بلند و زیبا را دید، به سمت دوست روانه شد.
هوش مصنوعی: اگر من در خاک_sleep کنم، همیشه معطر به رحمت و محبت خواهیم بود؛ زیرا هر زمان که نسیم وزید، یاد و نام دوست در آن خواهد بود.
هوش مصنوعی: در اینجا، بلبلان در باغ به خاطر زیبایی و کمال گلها ناله میکنند و از طرفی، در اطراف آن، صدای زنگ و فریاد از عشق و دوستی به گوش میرسد. در واقع، این تصویر، تلاقی احساسات عمیق عشق و زیبایی طبیعت را به نمایش میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
[...]
باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست
آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست
دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار
طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست
در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل
[...]
ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست
روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست
آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست
لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست
صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد
[...]
آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست
سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست
کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید
دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست
گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را
[...]
عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو
عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست
لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.