عشق تو و نوبه آبگینه و سنگ است
نام نکو در ره نو موجب ننگ است
تا به من الفت است از همه دورم
تا بتوام آشتی است با همه جنگ است
بانگ سگش میرسد ز گوشه آن بام
مطرب مجلس چه جای نغمه چنگ است
سرخی اشکم چو دید و زردی رخسار
گفت که در عشق ما هنوز دو رنگ است
تیره چه باشم چو زلف او دهدم دست
ک ای نفس واپسین چه جای درنگ است
از خط رخسار بار چهره مقصود مقصد
دیر توان دید چون بر آئینه رنگ است
ارباب جهد بی خطری نیست
کام دل طالبان به کام نهنگ است
بخت و سعادت زند به دامن او چنگ
ناری از آن زلف هر که را که به جنگ است
در صفت زلف او کمال چه پیچی
وصف دهانش بکن که قافیه ننگ است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی پیچیدگیهای عشق و روابط انسانی میپردازد. شاعر از تضادهای عشق مانند آبگینه و سنگ، و زیبایی و زشتی صحبت میکند. او بیان میکند که عشقش باعث دوریاش از دیگران شده و در دلش جنگ و صلح همزمان وجود دارد. با اشاره به تأثیر عشق بر احساسات، او از غم و شادی ناشی از عشق میگوید و به زیبایی و پیچیدگی معشوق خود اشاره میکند. همچنین به ناامیدی و خطرهایی که در عشق وجود دارد، و به لزوم تلاش برای رسیدن به عشق واقعی اشاره میکند. در نهایت، شاعر نسبت به زیبا بودن و خاص بودن ویژگیهای معشوقش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند مواد باارزشی چون شیشه و سنگ است. یاد و نام نیک در مسیر تازه، باعث خجالت و شرم است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که با من دوستی و محبت داری، از همه چیز دور هستم و اگر بتوانم با تو آشتی کنم، با همه در جنگ هستم.
هوش مصنوعی: صدای سگ از گوشه آن بام به گوش میرسد؛ در این وضعیت، جایی برای نغمه چنگ و موسیقی خوش نیست.
هوش مصنوعی: او وقتی که سرخی اشکهای من را دید و زردی چهرهام را مشاهده کرد، گفت که در عشق ما هنوز تضاد و دو رنگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: چرا باید غمگین باشم وقتی که زلف او را به دست گرفتهام؟ ای نفس آخرین، چه جایی برای تردید وجود دارد؟
هوش مصنوعی: از روی زیبایی چهره، نمیتوان به راحتی مسیر و مقصد دل را شناخت، زیرا مانند رنگی است که بر آئینه میافتد و تصویر را تغییر میدهد.
هوش مصنوعی: کوشش بیخطر برای کسی وجود ندارد، چرا که کسانی که به دنبال آرزوهای خود هستند، در نهایت ممکن است به مشکلاتی بزرگتر برخورد کنند.
هوش مصنوعی: سرنوشتی خوش و سعادت را چون آتش به دامن او میزند، در حالی که زلف او چنگی است برای هر کسی که در میدان نبرد قرار دارد.
هوش مصنوعی: زلف او به قدری زیبا و جذاب است که هر چه درباره زیبایی لبهایش بگویی، کوچک و ناپسند به نظر میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر بر روی یار باخته رنگ است
ماه پس از حسن آن نگار به تنگ است
روز فراقت شدیم دست و گریبان
روی فراغت ندیدهایم چه رنگ است
دل که فروغی ز نور عشق ندارد
[...]
کار دلم در شکنج زلف تو تنگ است
همچو مسلمان که در دیار فرنگ است
در ره عشقت ز طعنه باک ندارد
این دل چون شیشه آزمودة سنگ است
آن طرف کام نیست غیر ندامت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.