گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

خرابه دل من پر شد از محبت دوست

مباد هیچ دلی خالی از مودت دوست

کدام دولت و فرصت نیافت هر که بیافت

سعادت شرف وصل بار و صحبت دوست

اگرچه در خور او خدمتی نمی آید

شویم معتکف آستان خدمت دوست

رسد بغایت همت چنانکه دلخواه است

را از زبان و دست و دل من ز شکر نعمت دوست

کمال خسته دل و نامراد و بیحاصل

چه باشد ار به مرادی رسد ز دولت دوست