گر گم شوی از خود خبر یار بیابی
چون یافتی آن گمشده بسیار بیابی
با موسی دیدار طلب وعده همین بود
گر محو شوی دولت دیدار بیابی
چون سر به گریبان بری و غیر نبینی
در خرف نگو جوی که زنار بیابی
گم شد سر و دستار تو از زحمت اغیار
گر بار بیابی سر و دستار بیابی
دل جانب دلدار چنان دار که از دل
هر بار که جونی بر دلدار بیابی
گر طالب دردی که ز سوز نفس او
ناجسته علاج دل بیمار بیابی
آن عاشق دلسوخته امروز کمال است
کز گفته او گرمی عطار بیابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.