گرچه از جا شد دل و بر جان بلا میآیدم
چون تو را میبینم ای جان دل به جا میآیدم
از لبت کاو ریخت خونم بوسهای دارم طمع
چون به فتوای خرد زو خونبها میآیدم
هرکجا ذکر عبیر خطّ و خالت میرود
یاد مشک از غایت فکر خطا میآیدم
کردمی چون دیگران دعویّ دینداری ولی
جرم خود میبینم و شرم از خدا میآیدم
گرچه زد بر سینهام تیر جفاها بیکران
بگذرد این هم ولی ز آن بیوفا میآیدم
با همه بیماری خود در هوای روی دوست
چون خیالی گریه بر حال صبا میآیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.