گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خیالی بخارایی

آنچه بی‌روی توام گریه به روی آورده‌ست

سیل خون است که از دیده به جوی آورده‌ست

باده‌نوشان تو خرسند به بویی بودند

ز آن می لعل که ساقی به سبوی آورده‌ست

با غم عشق تو بی‌وجه مرا جان دادن

دل نمی‌داد ولی زلف تو روی آورده‌ست

قیمت نکهت زلف تو صبا می‌داند

که شب تیره از آن راه چو موی آورده‌ست

ای خیالی مده از دست که اکسیر بقاست

گرد خاکی که صبا ز آن سرِ کوی آورده‌ست

 
sunny dark_mode