هوش مصنوعی: در این شعر، مرغی بر باره طوس نشسته و در برابر خود کله کیکاووس را قرار داده است. آن مرغ در حال ناله و افسوس خوردن است و از فقدان بانگ جرسها و ناله کوسها که مثلاً نماد شادی یا زندگی هستند، غمگین است. این تصویر حاکی از یک حس تأسف و یادآوری لحظات خوش گذشته است.
همیرضا در ۱۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۸:۵۰ نوشته:
نظیر همین رباعی را به شهید بلخی نسبت دادهاند با این روایت: دوشم گذر افتاد به ویرانهی طوس دیدم جغدی نشسته جای طاووس گفتم: «چه خبر داری از این ویرانه؟» گفتا: «خبر این است که: افسوس! افسوس!»
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۶ نوشته:
آن دوستی که از امپرسیونیسم یا شاید سورریالیسم اشعار مولانا به وجد آمده بودند، نامشان در یادم نیست، نظرشان درباره این رباعی چیست؟؟ واقعا چیزی مانند فیلم ارباب حلقه ها یا هری پاتر در ذهنم متبلور می شود. مرغی که بر فراز قلعه کله کیکاووس را پیش رو نهاده با وی سخن می گوید آن هم چه حکیمانه!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، مرغی بر باره طوس نشسته و در برابر خود کله کیکاووس را قرار داده است. آن مرغ در حال ناله و افسوس خوردن است و از فقدان بانگ جرسها و ناله کوسها که مثلاً نماد شادی یا زندگی هستند، غمگین است. این تصویر حاکی از یک حس تأسف و یادآوری لحظات خوش گذشته است.
هوش مصنوعی: پرندهای را دیدم که بر بالای تپهای در طوس نشسته بود و در جلو او، سر کیکاووس (شاه اسطورهای) قرار داشت.
هوش مصنوعی: شخصی در حال گفتگوست و به یاد گذشتهها افسوس میخورد و میپرسد صدای جرسها کجاست و صدای کوسها چرا به گوش نمیرسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ توس،
در چنگ گرفته کلّهٔ کیکاوس،
با کلّه همیگفت که: افسوس، افسوس!
کو بانگ جَرَسها و کجا نالهٔ کوس؟
چون زهرهٔ شیران بدرد نالهٔ کوس
بر باد مده جان گرامی به فسوس
با آنکه خصومت نتوان کرد بساز
دستی که به دندان نتوان برد ببوس
این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس
ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس
ازکشتهٔ خود به کف درین دشت سراب
جز آبلهٔ دانه ندارم، افسوس
خسرو، کآراست ملک چون روی عروس
نوشید می و به لعل شیرین زد بوس
هم نغمه ی نی شنید و هم ناله ی کوس
هر کار که خواست کرد، لیکن افسوس
ای داده به باد عمر در لهو و فسوس
زنهار مشو ز زحمت حق مأیوس
هشدار کز آتش جهنم حق را
تهذیب غرض بود نه تعذیب نفوس
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.