گنجور

 
خالد نقشبندی

عزیز اگر ز روی غمگساری

خیال دوستان در خاطر آری

ز هجران آب بحرین دو دیده

ابد بر بنده روم است جاری

به گاه گریه ام صد خنده آید

به اشک و آه ابر نوبهاری

میازار ار نمردم از فراقت

لعمر الله ما فیه اختیاری

دل از داغت چنان سوزد، نسوزد

به بزم خسروان عود قماری

من از مردن نترسم، لیک ترسم

گهی برتربتم تشریف ناری

ز هجر دوست چندین شکوه خالد

بعید است از طریق جان‌سپاری

 
 
 
ربات تلگرامی عود
شهید بلخی

چو آلیزنده شده در مرغزاری

نباشد بر دلش از بار باری

ناصرخسرو

جهان را نیست جز مردم شکاری

نه جز خور هست کس را نیز کاری

یکی مر گاو بر پروار را کس

جز از قصاب ناید خواستاری

کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
باباطاهر

به‌ مو واجی چرا ته بیقراری

مگر پروردهٔ باد بهاری

چرا گردی به‌کوه و دشت و صحرا

به‌ جان ته ندارم اختیاری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

ندارم جز غم تو غمگساری

نه جز تیمار تو تیمارداری

مرا از تو غم تو یادگارست

از این بهتر چه باشد یادگاری

بدان تا روزگارم خوش کنی تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه