گنجور

 
خواجوی کرمانی

ای خادم سنبل تو عنبر

وز لعل تو رفته آب کوثر

در تنگ ز تنگ شکّرت قند

در شور ز پسته ی تو شکّر

هندوی خط تو نافه ی چین

لالای لب تو لؤلؤی تر

با مهر رخ جهان فروزت

از چشم فلک فتاده اختر

داریم در آرزوی رویت

سر بر کف دست و دست بر سر

بگشای ز صبح شام شبگون

بنمای ز شعر نقش شستر

پیش آر بوقت صبح باده

پر کن بگه صبوح ساغر

ادامهٔ شعر تایپ نشده (تصحیح سهیلی خوانساری صفحهٔ ۱۳۹)