ای بر عذار مهوشت آن زلف پر شکست
چون زنگئی گرفته بشب مشعلی بدست
وی طاق آسمانی محراب ابرویت
پیوسته گشته خوابگه جاودان مست
همچون بلال بر لب کوثر نشسته است
خال لب تو گرچه سیاهیست بت پرست
بنشستی و فغان ز دل ریش من بخاست
قامت بلند و دسته ی ریحان تازه پست
مشنو که از تو هست گزیرم چرا که نیست
یا نیست از تو محنت و رنجم چرا که هست
سروی براستی چو تو از بوستان نخاست
برخاستی و نیش غمم در جگر نشست
صد دل شکار آهوی صیاد شیر گیر
صد جان اسیر عنبر عنبرفشان مست
مخمور سر ز خاک برآرد بروز حشر
مستی که گشت بیخبر از باده ی الست
نگشاد چشم دولت خواجو بهیچ روی
تا دل بر آن کمند گره در گره نبست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی از زیبایی و جذابیت معشوق است. شاعر به زلفهای پریشان و ابروهای قوسدار او اشاره میکند و احساس عشق و فریبی را تجربه میکند که او را در خواب میبرد. معشوق با لبانی که نشانهای از سیاهی دارد، تمایلی عمیق و دردناک به وجود شاعر میآورد. شاعر همچنین از ارتفاع قامت و لطافت او صحبت میکند و با اشاره به غم و درد ناشی از این عشق، به عدم توانایی در فرار از آن اشاره میکند. در نهایت، شاعر به حس مستی و ناآگاهی از مشکلات دنیا اشاره میکند. بهطور کلی، شعر بیانگر عمیقترین احساسات عاشقانه و تضاد بین شادی و درد ناشی از عشق است.
هوش مصنوعی: ای کسی که وقتی به چهرهات نگاه میکنم، زلفهای پر پیچ و خم تو همچون زنگی در شب، مشعلدار زیبایی هستند.
هوش مصنوعی: تو مانند طاق آسمان، با ابروهای زیبا و خوشفرم خود، همواره سکونتگاه ابدی و سرشار از مستی و شادی شدهای.
هوش مصنوعی: چهرهات همچون بلال در کنار کوثر درخشان است، و هرچند که لبهایت سیاهاند، اما ارزش و زیباییات کمتر از پرستش یک بت نیست.
هوش مصنوعی: تو نشستهای و از دل شکستهام فریاد برمیآید. قامت بلند تو و دستههای ریحان تازه، حالتی زیبا و دلنشین به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: نشنو که من از تو دوری میکنم، چون درد و رنج من از تو ناشی نمیشود. اگر چه دردی هست، اما آن به تو مربوط نمیشود.
هوش مصنوعی: چون تو مانند سرو از باغ سر برآوردهای، غم و اندوه دل من در وجودم جای گرفته است.
هوش مصنوعی: بسیاری دلها به دنبال زیبایی و جذابیت آهو هستند، مانند صیادی که میخواهد آهویی را شکار کند. در عین حال، هزاران جان وجود دارند که تحت تأثیر عطر و زیبایی عنبر، به حالت مستی و شگفتی در آمدهاند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، حشر (جمع شدن مردم) مانند مستیای است که از تاریکی و غفلت بیرون میآید و حالتی شاداب و سرخوش دارد. در این حال، او از نشئگی و بادهای که در گذشته مصرف کرده، بیخبر است و در حالاتی از شادی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: خواجو هرگز نگاه خوشبختی را به سوی کسی نینداخت، چرا که دلش به هیچ دلی گره نخورده بود و به هیچ وجه به کسی وابسته نشده بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای از ستیهش تو همه مردمان به مست
دعویت صعب منکر و معنیت سخت سست
ایام وَرد و موسم عید پیمبرست
گیتی ز بوی هر دو سراسر معطرست
گلزارها به آمدن آن مزین است
محرابها به آمدن این منوّر ست
آن مونس و حریف می و نَقل مجلس است
[...]
ای آن که هر چه بایدت از بخت نیک هست
هرگز مباد در جاه تو شکست
تا از قضا پدید شد آثار هست و نیست
پیدا نشد ذات تو از نیست هیچ هست
معلوم شد مگر که تو از نسل آدمی
[...]
کور و کر و دراز و سطبر است و سرنگون
سرگرد و بن قوی و سیه پوش و احمر است
طناز و پر هراس و چو پستانست در لباس
کناس و دیر آس و میانش رگ آور است
نامش قضیب و خوره و کالم بدان و ایر
[...]
هربنده ای که ایزد بی یار یار اوست
بی شک و شبهه در دو جهان کار کار اوست
آن بی نیاز بنده نواز لطیفه ساز
کز هر سوئی که در نگری کار و بار اوست
ازچرخ بی قرار و زمین قرار گیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.