چو آن فتنه از خواب سر برگرفت
صراحی طلب کرد و ساغر گرفت
سمن قرطه ی فستقی چاک زد
چو او پرنیان در صنوبر گرفت
بنفشه ببرک سمن برشکست
جهان نافه ی مشک اذفر گرفت
بر آتش فکند از خم طرّه عود
نسیم صبا بوی عنبر گرفت
ببوسید لعلش لب جام را
می رواقی طعم شکّر گرفت
چو شد سرگران از شراب گران
دگر نرگسش مستی از سر گرفت
چو مرغ صراحی نوا ساز کرد
مه چنگ زن چنگ در برگرفت
بسی اشک من طعنه بر سیم زد
بی رنگ من خرده بر زر گرفت
چو خواجو چراغ دلش مرده بود
بزد آه و شمع فلک در گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف لحظهای میپردازد که پس از بیداری از خواب و فراموشی فتنه، بطری شراب و جام را طلب میکند. او به زیباییهایی چون گلها و عطرها اشاره کرده و حال و هوای مستی و شادی را توصیف میکند. با نوشیدن شراب، حالات خاصی به او دست میدهد و به نوعی همنشینی با عشق و لذت را تجربه میکند. در ادامه، شاعر به احساس تاسف و اندوه اشاره میکند، به ویژه وقتی که چراغ دلش خاموش شده و احساس بیپناهی میکند. این اثر به زیبایی، همزمان حس شادی و غم را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی آن فتنه از خواب بیدار شد، خواست تا جام نوشیدنی و لیوانش را بیاورند.
هوش مصنوعی: سمن قرطه (گیاه یا درختی) را به خاطر رنگش شبیه خوشههای فندق میدانند که مانند پارچهای نرم و لطیف در بین درختان صنوبر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: بنفشهای زیبا و خوشبو در کنار سمنها سر برآورده است و جهانی که پر از عطر و بوی مشک است را به وجود آورده.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با وزش خود عطر عود را از موهای معطرش پخش کرد و به این ترتیب، بوی خوشی مانند بوی عنبر را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: لب جام را که به رنگ لعل اوست، بوسید و به خاطر این کار، می رواقی طعم شیرینی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: وقتی سر او از نوشیدنی گرانقیمت مست شد، دیگر نرگسش حالت گیجی و مستی را دوباره به دست آورد.
هوش مصنوعی: زمانی که مرغی به نغمهسرایی با ساز میپردازد، مه، چنگزن با اشتیاق، به نوازندگی چنگ مشغول میشود و آن را در دست میگیرد.
هوش مصنوعی: بسیار بودند اشکهای من که به زیبایی نقره آسیب زدند و من هم بر فقدان رنگ خود نکتههایی را گفتم و بر ارزش طلا خرده گرفتم.
هوش مصنوعی: وقتی خواجو دلش خاموش و بینور بود، آهی کشید و در نتیجه، آتش شمع آسمان نیز شعلهور شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پدر زال را تنگ در برگرفت
شگفتی خروشیدن اندر گرفت
ز جان دختر امید دل بر گرفت
به پیش پدر زاری اندرگرفت
تن یک تنه راه اندر گرفت
پی لشکر زال زر برگرفت
دگرباره شه ساز لشکر گرفت
جهان سربسر گرز و خنجر گرفت
نهانی پس آن بچّه را برگرفت
سوی بیشه ی چین ره اندر گرفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.