ای صبا با بلبلِ خوشگویْ گوی
مینماید لالهٔ خودرویْ روی
صبحدم در باغ اگر دستت دهد
خوش بر آ چون سرو و طرفِ جویْ جوی
هر زمان کز دوستان یاد آوَرَم
خون روان گردد ز چشمم جویجوی
ای تن از جان بر دلِ چون نال نال
وی دل از غم بر تنِ چون مویْ موی
دستِ آن شمشادِ ساغرگیر گیر
سویِ آن سروِ صنوبرپویْ پوی
حلقههای زلفش از گل برفِکن
دستههای سُنبلِ خوشبویْ بوی
میخورَد از جامِ لعلش باده خون
میبرد زَ افعیِّ زلفش مویموی
حالِ چوگان چون نمیدانی که چیست
ای نصیحتگو به تَرکِ گوی گوی
چون به وصلت نیست خواجو دسترس
باز کن زان دلبر بدخویْ خوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دستگاه او نداند کز چه روی؟
تنبل و کنبوره در دستان اوی
ای لب گلگونت جام خسروی
پیشهٔ شبرنگ زلفت شبروی
پهلوی خورشید مشکآلود کرد
خط تو یعنی که هستم پهلوی
مردم چشمت بدان خردی که هست
[...]
فتنه و آشوب و خونریزی مجوی
بیش ازین از شمس تبریزی مگوی
خواهم اندر پایش افتادن چو گوی
ور به چوگانم زند هیچش مگوی
بر سر عشاق طوفان گو ببار
در ره مشتاق پیکان گو بروی
گر به داغت میکند فرمان ببر
[...]
ورنه بودی در مشام از عشق بوی
مشک کی بشناختی از خاک کوی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.