ای سنبله ی زلف تو خرمن زده بر ماه
وی روی من از مهر تو طعنه زده بر کاه
خورشید جهانتاب تو از شب شده طالع
هندوی رسن باز تو برمه زده خرگاه
افعی تو در حلقه و جادوی تو در خواب
خورشید تو در عقرب و پروین تو بر ماه
صورت نتوان بست چنین موی میانی
بر موی کمر بسته و مو تا بکمر گاه
ساقی بعقیق شکری می خورم خون
مطرب به نوای سحری می زندم راه
در سلسله ی زلف رسن تاب تو پیچم
باشد که دل خسته برون آورم از چاه
همچون دل من هست پرشیان و گرفتار
در شست سر زلف گرهگیر تو پنجاه
آئینه رخسار تو زنگار برآورد
از بسکه برآمد ز دل سوختگان آه
خواجو نبرده ره بسرا پرده ی وصلت
درویش کجا خیمه زند در حرم شاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری شاعرانه، زلف معشوق را به خرمنی که بر ماه افتاده تشبیه میکند و بر زیبایی چهرهاش تأکید میکند. همچنین به تأثیر روشنایی خورشید و شب بر عشق و احساساتش اشاره میکند. شاعر به تنهایی و غم دلش اشاره میکند و سعی دارد از این حالت رهایی یابد. در نهایت، ابراز میکند که دسترسی به معشوق برای او دشوار است و او همچنان در جستجوی وصال معشوق باقی میماند.
هوش مصنوعی: ای سنبله ی زلف تو، که مانند خوشه در خرمن زیبایی است، بر چهره ی ماه تابان میافروزد. و چهره ی من نیز مانند کاه است که از محبت تو، مورد طعنه و کنایه قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: نور خورشید پرتاب تو از تاریکی شب درخشان شده و این باعث شده که هندوی گرهخورده به دامن تو در حال رقصیدن باشد.
هوش مصنوعی: افعی در حلقهای جا گرفته و جادو و سحر تو در خواب و خیال است. نور خورشید در داخل عقرب و ستاره پروین در کنار ماه قرار دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت موی کسی اشاره میکند که موی میانی او به قدری زیبا و دلچسب است که نمیتوان آن را به راحتی وصف کرد. موی این فرد به طرز خاصی به موی کمرش پیوند خورده و زیباییاش جلوهای خاص دارد. به نوعی، شاعر از زیبایی و فریبندگی این حالت شگفتزده شده و نمیتواند آن را به زبان بیاورد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، من در لیوان عقیق شکرین مینوشم و صدای ساز را در هنگام سحر میزنم.
هوش مصنوعی: من در زنجیر زلف تو مانند ریسمانی پیچیدهام، تا بتوانم دل خستهام را از چاه ناامیدی بیرون بیاورم.
هوش مصنوعی: دل من هم مانند پرندگان در دام زلفهای پیچیده و فریبنده تو گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: آینه چهره تو بخاطر اشکهایی که از دل عاشقان بیرون آمده، کدر و غبارآلود شده است.
هوش مصنوعی: خواجو میگوید که درویش، به دلیل موقعیت اجتماعی و مالیاش، نمیتواند به نشانه عشق و وصال به معشوق، به حرم شاه وارد شود. او جایی در کنار آن پرده قرار ندارد که به عشقش برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گاه وزارت بتو همچون فلک از ماه
آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه
ماه فلک فضلی و شاه حشم جود
رخشنده تر از ماهی و بخشنده تر از شاه
از همت تو ماهی و شاهی است فرودت
[...]
پیرا بده انصاف گرت می بدهد راه
با زرق نیامیخته لله و فی الله
ای بس که بگریی که نگردد رخ تو تر
وی بس که بنالی که نباشد دلت آگاه
در دین چه نهی پای و به دنیا چه کشی دست
[...]
آمد به سلامت بر من ترک من از راه
پرداخته از جنگ و برآسوده ز بدخواه
چون سرو سهی قامت و شایستهتر از سرو
چون ماه دو هفته رخ و بایستهتر از ماه
سروست اگر گوی زند سرو به میدان
[...]
آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ماه
کز دیده نهائنده نهان کردمت آگاه
گر دیده گنه کرد که از خانه کشیمش
ور اشک بزودیش برانیم ز درگاه
بر شاه گدا را نبود هیچ گرفتی
[...]
رحمتت را تشنه دیدم آبخواه
آبروی خویش بردم از گناه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.