نه درد عشق می یارم نهفتن
نه ترک عشق می یارم گرفتن
نگردد مهر دل در سینه پنهان
بگل خورشید چون شاید نهفتن
غربیست از کسانی کاشنایند
حدیث خویش با بیگانه گفتن
اگر فرّاش دیری فرض عینست
بمژگانت در میخانه رفتن
بگو با نرگس میگون که پیوست
نشاید مست در محراب خفتن
بود کارم بیاد دُرج لعلت
بالماس زبان دُردانه سفتن
مقیمان در میخانه خواجو
چه حاجتشان بکوی کعبه رفتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بایدش درد دل نهفتن
نیارد راز خود با کس بگفتن
جهان او داند از خصمان گرفتن
دل افروز آمدن پیروز رفتن
از او نارد دل خصمان شگفتن
وزو گیرد گل دولت شکفتن
دل دشمن بتیر درد سفتن
[...]
کجا آن عیش و آن شبها نخفتن؟
همه شب تا سحر افسانه گفتن
سخن نونو چو گل یابد شکفتن
نه چون بلبل حکایت بازگفتن
بدو گفتم طریقت چیست گفتن
بگفتا رو به سوی دوست رفتن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.