نسیم باد بهاری وزید خیز ندیم
بیار باده که جان تازه می شود ز نسیم
مریض شوق نباشد ز درد عشقش باک
قتیل عشق نباشد ز تیغ تیزش بیم
گر از بهشت نگارم عنان بگرداند
بروز حشر من و دوزخ و عذاب الیم
ز خاک کوی تو ما را فراق ممکن نیست
چنانک فرقت درویش از آستان کریم
کمان بسیم بسی در جهان بدست آید
نه همچو آن و کمان هلال شکل و سیم
چنین که بر رخ زردم نظر نمی فکنی
معینست که چشمت نه برزرست و نه سیم
کنونکه بلبل باغ توام غنیمت دان
که مرغ باز نیاید بآشیانه مقیم
اگرچه پشّه نیارد شدن ملازم باز
مرا بمنزل طاوس رغبتیست عظیم
ز آهم آتش نمرود بفسرد آندم
که در دلم گذرد یاد کوه ابراهیم
نسیم باد صبا گر عنان نرنجاند
پیام من که رساند بدوستان قدیم
بیا و خیمه بصحرای عشق زن خواجو
که طبل عشق نشاید زدن بزیر گلیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی بهار و نسیم لطیف آن صحبت میکند و احساسات عاشقانهاش را با آوردن باده به خاطر طراوت آن مرتبط میسازد. او به اندازهگیری عشق و درد آن میپردازد و از ترس زخم عشقی نمیگوید. در ادامه، شاعر اشاره میکند که دوری از محبوبش غیرممکن است و فرقی با فراق درویش از آستان محبت ندارد. او به زیبایی محبوبش و ناتوانی خودش در جلب توجه او اشاره میکند و خود را به بلبل باغ او تشبیه مینماید. شاعر به یاد عشق و دردهای درونش میافتد و به نوعی میخواهد پیام خود را به دوستان قدیم برساند. در نهایت، او اشاره میکند که زندگی در حالتی از عشق به طبلزدن در زیر گلیم عشق نمیارزد و خواستار حضور محبوب در صحرای عشق است.
هوش مصنوعی: نسیم بهاری وزیدن گرفته است، بگذار که دوستان بیایند و باده بیاورند، زیرا که روح انسان با بوی این نسیم تازه میشود.
هوش مصنوعی: آدمی که به عشق دچار است، از درد و رنج آن نمیترسد و کسی که در عشق به طور کامل غرق شده، از خطرات و آسیبها نیز هراسی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر محبوب من بهشتی، جلوهای از خود را از من بگیرد، روز قیامت، من نه در آتش دوزخ و عذاب سخت آن، بلکه در شگفتی و حیرت خیزش میکنم.
هوش مصنوعی: از زمین محله تو، دوری برای ما ممکن نیست، همانطور که جدایی یک درویش از درگاه یک بزرگوار غیرممکن است.
هوش مصنوعی: در دنیا میتوان کمانهای زیادی با اشکال و جنسهای مختلف پیدا کرد، اما هیچکدام از آنها چون آن کمان هلالی و نقرهای نیستند.
هوش مصنوعی: اگر به چهره رنگپریده و زردم توجهی نمیکنی، روشن است که نگاهت نه به طلاست و نه به نقره.
هوش مصنوعی: اکنون که من به عنوان بلبل باغ تو هستم، این را غنیمت بدان. زیرا پرنده شکارچی هرگز به لانه خود بازنخواهد گشت.
هوش مصنوعی: هرچند که پشه نمیتواند با من به خانه طاووس بیاید، اما من هنوز هم رغبت و علاقۀ زیادی به آنجا دارم.
هوش مصنوعی: در لحظهای که یاد کوه ابراهیم به دلم میگذرد، آتش ناشی از آه و اندوه من، مانند آتش نمرود خاموش میشود.
هوش مصنوعی: اگر نسیم ملایم صبحگاهی به نرمی عبور کند، پیام من به دوستان قدیم خواهد رسید.
هوش مصنوعی: به سمت دشت عشق بیا و چادر بزن، زیرا نواختن طبل عشق زیر سایهبان عشق مناسب نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که او کند از کان که به میتین سیم
مکن بر او بر بخشایش و مباش رحیم
بر آن صحیفة سیمین مسای مشک مقیم
که رنگ مشک نماید بر آن صحیفة سیم
مکن ستیزه اگر چند خوبرویان را
ستیزه کردن بیهوده عادتیست قدیم
غرض ز مشک نسیمست ، رنگ نیست غرض
[...]
چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم
ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم
که عز ملت محمود سیف دولت را
ابوالمظفر سلطان عادل ابراهیم
فزود حشمت و رتبت به دولت عالی
[...]
سپهر دولت و دین آفتاب هفت اقلیم
ابوالمظفر شاه مظفر ابراهیم
کشید رایت منصور سوی لوهاور
به طالعی که تولا کند به دو تقدیم
قضا ز هیبت او دیده حال شرع قوی
[...]
تویی که دل بتو کردند عاشقان تسلیم
سلیم باشد ، اگر جان بتو دهند ، سلیم
یکی منم ، که اگر صد هزار جان بودم
بجان تو که کنم جمله را بتو تسلیم
ز طلعت تو بخورشید داده اند فروغ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.