لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
خواجوی کرمانی

مرغ در راه او پر اندازد

شمع در پای او سر اندازد

پسته ی شور شکر افشانش

شور در تنگ شکر اندازد

هر که چون افعیش کمر گیرد

خویش را از کمر در اندازد

گرد مه جادویش فسون در باغ

خواب در چشم عبهر اندازد

چون لبش عکس در قدح فکند

تاب در جان ساغر اندازد

نیم شب راه نیمروز زند

چون ز شب سایه بر خور اندازد

سیم پالای چشم ما هر دم

سیم پالوده بر زر اندازد

مردم بحر از آب دیده ی ما

جامه ی موج در براندازد

در هوای تو چون پرد خواجو

که عقاب فلک پر اندازد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

صبح چون زلف شب براندازد

مرغ صبح از طرب پراندازد

کرکس شب غراب وار از حلق

بیضهٔ آتشین براندازد

کرتهٔ فستقی بدرد چرخ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
اوحدی

شقه‌های غطا براندازد

تحفه‌های عطا در اندازد

عرفی

عشق کو، تا خرد بر اندازد

عود شوقی به مجمر اندازد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه