خواجوی کرمانی
»
دیوان اشعار
»
صنایع الکمال
»
حضریات
»
قطعات
»
شمارهٔ ۷ - فی صِفة صَفة الملک الاعظم ابراهیم الابرقوهی
ای صفّه کز صفاز خورنق نمونه ئیست
گوئی که جفت طاق سپهر معظّمست
چون هست با نیش ابراهیم ازان قبل
مانند کعبه قبله ی اولاد آدمست
پیوسته قطب دولت و دین را قرار باد
بر صدر او که نقطه ی پرگار عالمست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوارزمشاه بر همه شاهان مقدمست
اسباب خسروی همه او را مسلمست
صدر جریدهٔ همه ابنای دولتست
بیت قصیدهٔ همه اعقاب آدمست
از جاه او قوام قوانین ملتست
[...]
کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت
این شادی کسی که در این دور خرمست
تنها دل منست گرفتار در غمان
[...]
تعیین دال و ذال که در مفردی فتد
ز الفاظ فارسی بشنو زانکه مبهمست
حرف صحیح ساکن اگر پیش ازو بود
دالست ورنه هر چه جز این ذال معجمست
رویم شکفته از سخن تلخ مردمست
زهرست در دهان و لبم در تبسمست
بیطاقتم چنانکه ندارم مجال صبر
رحمی، به دل درآی که جای ترحمست
سیاره ی زبون چکند فتنه مهر تست
[...]
در فتح ری نمود سپهدار نامدار
کاری که خارج از هنر و زور رستمست
تاریخ این فتوح ز الهام کردگار
جد و جهاد و جهد سپهدار اعظمست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.