می رود آب رخ از باده ی گلرنگ مرا
می زند راه خرد زمزمه ی چنگ مرا
دلق ازرق بمی لعل گرو خواهم کرد
که می لعل برون آورد از رنگ مرا
من که بر سنگ زدم شیشه ی تقوی و ورع
محتسب بهر چه بر شیشه زند سنگ مرا
مستم از کوی خرابات ببازار برید
تا همه خلق ببینند بدین رنگ مرا
نام و ننگ اربرود در طلبش باکی نیست
من که بد نام جهانم چه غم از ننگ مرا
ای رخت آینه ی جان می چون زنگ بیار
تا ز آئینه خاطر ببرد زنگ مرا
مطرب آهنگ چنین تیز چه گیری که کند
جان شیرین بلب لعل تو آهنگ مرا
نشد از گوش دلم زمزه ی نغمه ی چنگ
تا عنان دل شیدا بشد از چنگ مرا
چون تو در خاطر خواجو بزدی کوس نزول
دو جهان خیمه برون زد ز دل تنگ مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسی عمیق و عاشقانه را بیان میکند. او از تأثیر می و باده بر خود سخن میگوید و تمایل به رهایی از قید و بندهای دنیا دارد. در این مسیر، به زیبایی و رنگ زندگی اشاره میکند و میگوید که دیگر به نام و ننگ اهمیت نمیدهد. شاعر به دست آوردن خوشی و شادابی را در دوری از قید و بندها میبیند و از زنگ و آلودگیهای روزمره رنج میبرد. او در انتظار شنیدن آهنگهایی است که روحش را جلا دهد و در جستجوی معشوقی است که میتواند دلش را تسخیر کند. در نهایت، او به تأثیر احساسات و نغمهها بر جان خود تأکید دارد و میخواهد از این تنگناها رهایی یابد.
هوش مصنوعی: آب صورت من به خاطر شراب رنگی که دارم میرود و نغمهی چنگ من با صدای خنیاگران در حال پیدایش است.
هوش مصنوعی: من میخواهم در عوض دلق آبیام، لعل (سنگ قیمتی) بزنم، چون میخواهم از رنگ و حال و روز خودم، جلوهای شگفتانگیز بسازم.
هوش مصنوعی: من با سنگ به شیشه تقوا و پرهیزکاری زدم، حالا محتسب (ناظر شرعی) به چه دلیلی سنگ به شیشه من میزند؟
هوش مصنوعی: از کوچههای شرابخانه بیرون میروم و به بازار میرسم تا همه مردم مرا با این حال و رنگ و روی خاص ببینند.
هوش مصنوعی: من در پی دستیابی به آرزوهایم هیچ هراسی از نام و ننگ ندارم؛ زیرا من خودم در این دنیا به بدنامی شناخته شدهام و از ننگ خود نباید نگران باشم.
هوش مصنوعی: ای دلبر من، مانند آینهای که جانم را منعکس میکند، زنگارها را از وجودم دور کن تا یاد و خاطرهام پاک و روشن بماند.
هوش مصنوعی: ای ساززن! چه آهنگ تندی را میزنی که جان شیرینم را تحت تأثیر قرار میدهد و مرا به یاد لبی سرخ و زیبا میاندازد؟
هوش مصنوعی: گوش دلم نتوانست صدای نغمهی چنگ را بشنود تا اینکه دل شیدا و سرگشتهام از چنگ و کنترل من رها شد.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو در ذهن خواجو طنین انداز شد، دو جهان از درون دل پر از کدورت من بیرون آمدند و به زندگی من رونق بخشیدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه چنان تنگ گرفته است دل تنگ مرا
که برآرد ز کدورت می گلرنگ مرا
نیست در عالم افسرده جگرسوخته ای
به چه امید برآید شرر از سنگ مرا؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.