خیزید ای میخوارگان تا خیمه بر گردون زنیم
ناقوس دیر عشق را بر چرخ بوقلمون زنیم
هر چند از چار آخشیج و پنج حس در شش دریم
از چار حدّ نه فلک یکدم علم بیرون زنیم
گر رخش همّت زین کنیم از هفت گردون بگذریم
هنگام شب چون شبروان هنگامه بر گردون زنیم
بی دلستان دل خون کنیم وز دیدگان بیرون کنیم
بر یاد آن پیمان شکن پیمانه را در خون زنیم
مائیم چون مهمان او دور از لب و دندان او
هر لحظه ئی بر خوان او انگشت بر افیون زنیم
لیلی چو بنماید جمال از برقع لیلی مثال
در شیوه ی جان باختن صد طعنه بر مجنون زنیم
خواجو چه اندیشی ز جان دامن بر افشان بر جهان
ما را گر از جان غم بُود پس لاف عشقش چون زنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.