ای شبت غالیه آسا و مهت غالیه پوش
خط ریحان تو پیرایه ی یاقوت خموش
روی زیبای ترا بدر منیر آینه دار
حلقه ی گوش ترا شاه فلک حلقه بگوش
دلم از ناوک چشم تو سراسر همه نیش
لیک جام لب لعل تو لبالب همه نوش
چشم مخمور تو خونریز ولیکن خوانخوار
لعل میگون تو دُر پاش ولیکن دُر پوش
ز ابروی شوخ تو پیوسته همین دارم چشم
که دل ریش مرا یک سر مو دارد گوش
گر کنم چشم برفتار تو کو صبر و قرار
ور کنم گوش بگفتار تو کو طاقت و هوش
دوش یا رب چه شبی بود چنان تیره ولیک
بدرازی شب زلف تو گذشتست ز دوش
می خراشد جگرم گو رک بربط بخراش
می خروشد دل من گو مه مطرب بخروش
تا لب گور لب ما و لب جام شراب
تا در مرگ سر ما و در باده فروش
جان خواجو ببر و نقل حریفان بستان
جام صافی بخر و جامه ی صوفی بفروش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر زیبا و عاطفی به بیان عشق و زیبایی میپردازد. شاعر با ستایش از شب و زیبایی معشوق خود، به توصیف خصوصیات چشمان او، که هم درد و هم لذت را به او میدهند، میپردازد. او از سختیهای عاشقی و ناتوانی در برابر جذبه معشوق میگوید و به تناقضات عشق اشاره میکند: زیبایی و درد، شوق و ناامیدی. شاعر در نهایت به زندگی و خوشیهای زودگذر اشاره کرده و از شنیدنیهای جمعی و مینوشیها صحبت میکند، و خواهان جشن و شادی در کنار دوستان است.
هوش مصنوعی: ای شب، تو همچون عطر خوشی که پراکنده شدهای و ای ماه، تو با پوشش زیبایت چون غالیهای بافته شدهای. خط سبز تو، زینتبخش یاقوتی خاموش است.
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند نور درخشان، در آینهای جلوهگر است و گوشوارهات چون آن حلقهای است که به گوش تو آویخته شده، در واقع درخشش تو در عالم بالا را جلوهگر میکند.
هوش مصنوعی: دل من از تیرهای نگاه تو پر از دلهره و زخم است، اما جام لبهای زیبای تو پر از خوشی و لذت است.
هوش مصنوعی: چشم مست تو خطرناک و خونآشام است، اما در عین حال لذتی را با لعل زیبای تو میچشد. تو همچون مرواریدی درخشان میدرخشی، اما در عین حال با زینتهای خود پوشانده شدهای.
هوش مصنوعی: از ابروی نازک و بازیگوش تو، همیشه همین را دارم که چشمانم به دل زخمخوردهام مینگرد و میبیند که دل شکستهام فقط به یک تار مو از تو وابسته است.
هوش مصنوعی: اگر به چهره تو نگاه کنم، صبر و آرامشی نمیماند، و اگر به گفتار تو گوش بدهم، نه طاقت و نه هوشی میماند.
هوش مصنوعی: شبی که بر من گذشت بسیار تاریک بود، اما زمان خواب و سیاهی شب به خاطر طولانی بودن موهایت سپری شد.
هوش مصنوعی: دلم میسوزد، ای خوشنواز، ساز خود را به صدا درآور تا این درد را عبور دهم. دل من هم از نوا و آهنگ تو به طغیانی میافتد.
هوش مصنوعی: ما تا لب گور و تا آخرین لحظات زندگیمان از لذتهای زندگی و شراب نوشیدن دست نخواهیم کشید. حتی در آستانه مرگ هم، شوق باده و خوشیها با ما خواهد بود.
هوش مصنوعی: جان خواجو را ببر و از رفیقان نقل بگیر، یک جام شیرین بخر و لباس صوفی را بفروش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش
تو چه دانی که چه بود از غم تو بر من دوش
می زدم آب صبوری زد و دیده بر دل
چون دل از آتش عشق تو برآوری جوش
گاه چون نای بدم از غم تو با ناله
[...]
اندر آورد سپهر از ره تشریف بگوش
حلقه بندگی میراتابک بر غوش
چرخ در گوش کشد حلقه فرمان ورا
دهر مرغاشیه دولت او را بر دوش
تا کله گوشه رسانید ز اقبال بچرخ
[...]
هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
ای دل از گردش ایام مخالف مخروش
با قضایی که ز تدبیر برون است مکوش
غم بگذشته و اندیشه ی آینده هباست
حال دریاب و مخور بیهُده اندوه می نوش
دوش بگذشت و مبر رنج که نو باز آری
[...]
آن سخن گفتن تو هست هنوزم در گوش
وان شکر خنده شیرین تو از چشمه نوش
گریه می آیدم از دور به آواز بلند
که ازان گریه نمی آیدم آواز به گوش
سر و قد، از چمن سبز به بیرون چه روی؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.