دل من زحمت جان برنتابد
که در ملکی دو سلطان برنتابد
گرش همچون سگان کو برانند
عنان از کوی جانان بر نتابد
کجا در خلوت وصلش بُود بار
کسی کو بار هجران بر نتابد
سری کز سرّ عشقش نیست خالی
یقین میدان که سامان بر نتابد
نگارا تکیه بر حسن و جوانی
مکن چندین که چندان برنتابد
دلا درباز جان در پای جانان
که عاشق زحمت جان برنتابد
چو خواجو در غمش می سوز و می ساز
که درد عشق درمان برنتابد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم در عشق تو جان برنتابد
که دل جز عشق جانان برنتابد
چو عشقت هست دل را جان نخواهد
که یک دل بیش یک جان برنتابد
دلم در درد تو درمان نجوید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.