دلم در عشق تو جان برنتابد
که دل جز عشق جانان برنتابد
چو عشقت هست دل را جان نخواهد
که یک دل بیش یک جان برنتابد
دلم در درد تو درمان نجوید
که درد عشق درمان برنتابد
مرا در عشق تو چندان حساب است
که روز حشر دیوان برنتابد
ز عشقت قصهٔ گفتار ما را
یقین دانم که دو جهان برنتابد
اگر با من نمیسازی مسوزم
که یک شبنم دو طوفان برنتابد
چو پروانه دلم در وصل خود سوز
که این دل دود هجران برنتابد
دل عطار بر بوی وصالت
ز هجرت یک سخن زان برنتابد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و شدت احساسات عاشقانه است. شاعر بیان میکند که دلش نمیتواند در برابر عشق جانان تاب بیاورد و فقط یک دل و یک جان دارد. عشق باعث درد و رنج میشود و هیچ درمانی برای آن وجود ندارد. شاعر به شدت وابستگی خود به معشوق را نشان میدهد و اشاره میکند که در روز حشر هم این عشق به قوت خود باقی خواهد ماند. او به سوز و گداز پروانهوار خود در پی عشق اشاره میکند و از هجران و دوری یاد میکند. در نهایت، شاعر میگوید که حتی بوی وصال معشوق هم دلش را تحت تاثیر قرار میدهد و از شدت عشق، دلش نمیتواند تحمل کند.
هوش مصنوعی: دل من نمیتواند در عشق تو طاقت بیاورد، زیرا دل تنها در عشق معشوق است که نمیتواند تاب بیاورد.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق تو در دل باشد، جان نمیخواهد، زیرا یک دل نمیتواند بیش از یک جان را تحمل کند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر درد تو هیچ آسایشی نمی یابد، زیرا درد عشق هیچگاه درمان نمی شود.
هوش مصنوعی: عشق تو برای من چنان ارزش و اهمیتی دارد که در روز قیامت نیز هیچ دیوانهای نمیتواند آن را تحمل کند.
هوش مصنوعی: از عشق تو، مطمئنم که داستان و سخنان ما برای دو جهان سنگین و طاقتفرساست.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی با من کنار بیایی، مرا بسوزان که یک قطره شبنم نمیتواند دو طوفان را تحمل کند.
هوش مصنوعی: دل من مثل پروانهای است که در پی وصال محبوب خود میسوزد، چراکه این دل نمیتواند درد دوری را تحمل کند.
هوش مصنوعی: دل عطار چنان در longing و آرزوی وصال تو فرو رفته است که حتی از یاد separations و دوریها نمیتواند تحمل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل من داغ هجران بر نتابد
که دل خود وصل جانان برنتابد
دل من زحمت جان برنتابد
که در ملکی دو سلطان برنتابد
گرش همچون سگان کو برانند
عنان از کوی جانان بر نتابد
کجا در خلوت وصلش بُود بار
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.