خدنگ غمزه ی جادو چو در کمان آرد
هزار عاشق دلخسته را بجان آرد
در آن دقیقه ی باریک عقل خیره شود
دلم حدیث میانش چو در میان آرد
حلاوت سخنش کام جان کند شیرین
عبارتی ز لبش هر که در بیان آرد
از آن دو نرگس مخمور ناتوان عجبست
که تیر غمزه بدینگونه در کمان آرد
اگر چو خامه سرش تا بسینه بشکافند
نه عاشقست که یک حرف بر زبان آرد
کدام قاصد فرخنده می رود که مرا
حدیثی از لب آن ماه مهربان آرد
زراه بنده نوازی مگر نسیم صبا
ز دوستان خبری سوی دوستان آرد
چرا حرام کند خواب بر دو دیده ی من
اگر نسیم سحر خواب پاسبان آرد
کسی که وصف لب و عارضش کند خواجو
شکر بمصر برد گل بگلستان آرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جاذبه های عشق اشاره میکند. او با استفاده از استعاراتی چون "خدنگ غمزه" و "تیر غمزه"، قدرت جادویی زیبایی معشوق را تصویر میکند که دل عاشقان را به جان میآورد. شاعر به بررسی تأثیر کلمات معشوق بر دل خود میپردازد و میگوید که سخنان او شیرینی ای خاص دارد. همچنین، او به دلتنگی و انتظارش برای خبر از محبوب اشاره میکند و میسازد که آیا نسیم صبا میتواند پیامی از او به او برساند یا خیر. در نهایت، شاعر با ذکر نام خواجو و مقایسه زیبایی محبوب با گل و شکر، عشق و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چشمهای فریبنده و زیبا مانند تیر در کمان است که بهراحتی میتواند دل هزاران عاشق غمگین را نشان بزند.
هوش مصنوعی: در آن لحظهی حساس، عقل مبهوت میشود و دلم داستانی از آنچه در دل دارم را بازگو میکند، همچون چیزی که در میان یک جمع صحبت میکند.
هوش مصنوعی: سخنان او چنان شیرین و دلنشین است که جان را شاد میکند و هر کسی که از زبانش بشنود، لذت میبرد.
هوش مصنوعی: عجب است که از دو چشمان زیبا و گیج کننده، اینقدر تیر درد و غم سرازیر میشود و بر دل مینشیند.
هوش مصنوعی: اگر سر کسی را تا سینه بشکافند و او که عاشق است، حتی یک کلمه هم نگوید، به راستی که او عاشق واقعی نیست.
هوش مصنوعی: کدام پیامآور خوشخبر به سوی من میرود که خبری از لبان آن ماه مهربان بیاورد؟
هوش مصنوعی: از راه لطف و مهربانی بنده، شاید نسیم صبحگاهی خبری از دوستان به دوستان برساند.
هوش مصنوعی: چرا خواب را بر چشمان من حرام کند اگر نسیم صبح خواب نگهبان را به همراه بیاورد؟
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی لبها و چهرهاش را توصیف کند، مانند خواجوست که شکر را از مصر میآورد و گل را از گلستان میچیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدای عزّوجلّ هرچه درجهان آرد
همه بواسطۀ امرکن فکان آرد
ولیک بعضی ازآن دروجود ره نبرد
مگرکه دست بشر پای درمیان آرد
چوحکم کردکه ویرانه یی شودمعمور
[...]
ترا کسی که به گلگشت بوستان آرد
خط مسلمی باغ از خزان آرد
خدا به آن لب جان بخش بخشد انصافی
که بوسه ای ندهد تا مرا بجان آرد
چو مشرق از نفسش عالمی شود روشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.