بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد
از پی دل بشد و سوخته پر باز آمد
گرچه سر تا قدم از آتش غم سوخته بود
رفت و صد باره از آن سوخته تر باز آمد
هر که بیند من بی برگ و نوا را گوید
یا رب این خسته جگر کی ز سفر باز آمد
سر تسلیم چو بر خط عبودیت داشت
چون قلم رفت بهر سوی و بسر باز آمد
عجب آن نیست که شد با لب خشک از بر دوست
عجب اینست که با دیده ی تر باز آمد
هر که را بیخبر افتاد ز پیمانه ی عشق
تو مپندار که دیگر بخبر باز آمد
ای گل از پرده برون آی که مرغ سحری
همره قافله ی باد سحر باز آمد
عیب خسرو مکن ای مدعی و تلخ مگوی
گر ز شور لب شیرین ز شکر باز آمد
آنک مرغ دلش از حسرت گل پر می زد
همچو بلبل ز چمن رفت و دگر باز آمد
گر بتیغش بزنی باز نیاید ز نظر
هر که چون مردمک دیده نظر باز آمد
خیز خواجو که چو اشک از سر زر در گذریم
تا نگویند که شد وز پی زر باز آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و رنجهای عاطفی میپردازد. شاعر با استفاده از نمادهای همچون شمع و پروانه، عشق و فراق را بهتصویر میکشد. پروانهای که به سرنوشت خود بازمیگردد، نشاندهندهی بیقراری و جذابیت عشق است. شاعر از حالتی سخن میگوید که با وجود سوختن در آتش غم، باز هم به سمت معشوقش برمیگردد. او به وضوح نشان میدهد که حتی با وجود مشکلات و رنجها، عشق همیشه فرد را به سوی خود میکشاند. در این بین، شاعر به مسالهی بیتوجهی به عشق نیز اشاره میکند و اینکه ممکن است کسی پس از دوری از آن به عشق واقعی دست یابد. نهایتاً، در این شعر احساسات شدت و عمق عشق و درد به خوبی تصویر شده است.
هوش مصنوعی: نگاه کن ای شمع، پروانه دوباره به سمت تو برگشته است، پس از آنکه دلش را ترک کرد و سوخته پرش به دست آورد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تمام وجودش از درد و اندوه سوخته بود، دوباره بازگشت و دوباره از قبل هم بیشتر سوخته و آزرده حال بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که مرا بینوا و پژمرده ببیند، میگوید: ای کاش! این دل شکسته کی به سفر باز خواهد گشت؟
هوش مصنوعی: سر تسلیم بر خط بندگی گذاشت و چون قلمی که در دست نویسنده است، به هر سو رفت و در نهایت به سوی خداوند بازگشت.
هوش مصنوعی: تعجبی نیست که کسی با لبهای خشک از دوست دور شده باشد، بلکه شگفتی در این است که او با چشمانی اشکبار دوباره به سوی دوست بازگشته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در مورد عشق تو غافل شده، فکر نکن که دوباره به آگاهی و شناخت نسبت به آن عشق خواهد رسید.
هوش مصنوعی: ای گل، به بیرون بیایید و بروز کنید، زیرا پرنده سحر که نشانهای از تازگی و نشاط است، همراه با وزش نسیم صبحگاهی دوباره به خانه برگشته است.
هوش مصنوعی: هرگز عیوب خسرو را دروغین بیان نکن و سخن تلخی مگو. اگر لبهای شیرین او از شکر جدا شود، چه نیکو میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: پرندهای که دلش به خاطر آرزوی گل میتپید، مانند بلبل از باغ بیرون رفت و دیگر بازنگشت.
هوش مصنوعی: اگر با شمشیر او را بزنی، او دوباره به چشم نمیآید. هر کس مانند مردمک چشم، نظرش دوباره باز میشود.
هوش مصنوعی: بخیز خواجو، چون اشک از روی طلا عبور میکنیم، تا کسی نگوید که به دنبال طلا رفت و دوباره بازگشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سعدی اینک به قدم رفت و به سر باز آمد
مفتی ملت اصحاب نظر باز آمد
فتنهٔ شاهد و سودا زدهٔ باد بهار
عاشق نغمهٔ مرغان سحر باز آمد
تا نپنداری کآشفتگی از سر بنهاد
[...]
یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد
وگر از پای در افتاد بسر باز آمد
ظاهر آنست کزین پس گهر ارزان گردد
که چو دریا شد و چون کان گهر باز آمد
آنک در رسته ی بازار وفا زر میزد
[...]
تا به شیراز نگارم ز سفر باز آمد
راحت روح من خسته جگر باز آمد
ناگه آن ماه پری چهره روان از چشمم
همچو سیاره شد و همچو قمر باز آمد
آن صنم نور بصر بود، برفت از بصرم
[...]
لله الحمد که آن مه ز سفر باز آمد
نورم از آمدن او به بصر باز آمد
از نم دیده صاحبنظران سوی چمن
لاله و سنبل او تازه وتر باز آمد
آن جگرگوشه که چون اشک برفت از نظرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.