یاد باد آنک دلم را مدد جان بودی
درد دلسوز مرا مایه ی درمان بودی
برخ خوش نظر و عارض بستان افروز
رشک برگ سمن و لاله ی نعمان بودی
بخط سبز و سر زلف سیاه و لب لعل
خضر و ظلمت و سرچشمه ی حیوان بودی
پای سرو از قد رعنای تو در گل می رفت
خاصه آنوقت که بر طرف گلستان بودی
همچو پروانه دلم سوخته ی عشق تو بود
زانک در تیره شبم شمع شبستان بودی
در هوای تو چو بلبل ز دمی نعره ی شوق
که بگلزار لطافت گل خندان بودی
جان بآواز دلاویز تو دادم برباد
که بوقت سحرم مرغ خوش الحان بودی
با تو پرداخته بودم دل حیران لیکن
خانه پرداز من بیدل حیران بودی
همچو خواجو سرو سامان من از دست برفت
زانک در قصد من بی سر و سامان بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و دلتنگی شاعر برای محبوبش است. شاعر به یاد میآورد که چگونه محبوبش مایهی آرامش و درمان دردهای او بود. او زیبایی محبوب را توصیف میکند و به ویژگیهای ظاهریاش مانند موهای سیاه و لبهای سرخ اشاره میکند. همچنین، شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به محبوبش بیان میکند و به سوختن دلش به خاطر عشقش میپردازد. او در نهایت از فقدان محبوبش و بیسامانی خود شکایت میکند، زیرا زندگیاش بدون او نابسامان و سردرگم شده است.
هوش مصنوعی: یاد آن روزها به خیر که تو باعث آرامش دل من بودی و دردهای من را تسکین میدادی.
هوش مصنوعی: ای خوشصورت و دلانگیز، چهرهات مانند باغی میدرخشد و زیباییات باعث شده که برگهای سمن و لالهی نعمان حسادت کنند.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف زیباییهای ظاهری یک شخص میپردازد. به رنگ سبز خطی که بر روی چهره وجود دارد اشاره میشود و زلفهای سیاه شخص که درخشان و جذاب است. همچنین لبهای سرخ او مانند لعل و سبز رنگی که به نوعی سرزندگی و شادابی را تداعی میکند. در کنار این توصیفات، درختان و طبیعت نیز به عنوان نمادهایی از زندگی و نشاط در نظر گرفته شدهاند. به طور کلی، این توصیف به زیبایی و جوانی مرتبط است و عواطف لطیفی را در بطن خود نهفته دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که در باغ گلستان بودی و قد زیبایت خود را نشان میداد، پای سید زیبای تو در میان گلها میلنگید.
هوش مصنوعی: دل من همچون پروانهای است که از عشق تو به آتش درآمده. زیرا در شبهای تاریک من، تو همچون شمعی درخشان و روشنیبخش بودی.
هوش مصنوعی: وقتی در هوای تو هستم، مانند بلبل از شوق ناله میکنم؛ زیرا گلزار پر از لطافت و گلهای خندان است.
هوش مصنوعی: من جانم را به صدای دلنشین تو بخشیدم که در وقت سحر، صدای پرندهای خوشصدا را شنیدم.
هوش مصنوعی: با تو در عشق و علاقهای عمیق بودم، اما تو همیشه در دنیای خودت و بیخبر از احوال من بودی.
هوش مصنوعی: مانند زیبایی خواجو، آراستگی و سامان من از دست رفت، زیرا در آرزوهایم هیچگونه ترتیب و نظمی وجود نداشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاشکی نوگل ما چون گل بستان بودی
که چو رفتی گذرش سوی گلستان بودی
کاش چاهی که در او یوسف ما افکندند
راه بازآمدنش جانب کنعان بودی
کاشکی آنکه نهان کشت ز ما یک تن را
[...]
ای برادر تو پناه من گریان بودی
در صف ماریه غمخوار یتیمان بودی
دانم از رفتن تو جان ز تنم خواهد رفت
زآنکه اندر بدنم تو به جهان جان بودی
هر غمم بود ز دیدار تو از دل میرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.