گنجور

 
خواجوی کرمانی

مه بی مهر من ز شعر سیاه

روی بنمود بامداد پگاه

کرده از شام بر سحر سایه

زده از مشک بر قمر خرگاه

دل من درگَو زنخدانش

همچو یوسف فتاده در بن چاه

آه کز دود دل نیارم کرد

پیش آئینه جمالش آه

بجز از عشق چون پناهی نیست

برم از عشق هم بعشق پناه

موی رویم سپید گشت و هنوز

می کشد خاطرم بزلف سیاه

شاخ وصل تو ای درخت امید

بس بلندست و دست من کوتاه

در شب هجر ناله ام همدم

در ره عشق سایه ام همراه

روز خواجو قیامتست که هست

بر دلش بار غم چو بار گناه

 
 
 
جدول قرآن کریم
رودکی

از شبستان ببشکم آمد شاه

گشت بشکم ز دلبران چون ماه

شهید بلخی

خنک این آفتاب و زهره و ماه

که نباشند جاودانه تباه

همه بر یک نهاد خویش دوند

که نگردند هرگز از یک راه

راست گویی ستارگان ملکند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از شهید بلخی
کسایی

ای ز عکس رخ تو ، آینه ماه

شاه حُسنی و ، عاشقانْت سپاه

هر کجا بنگری ، دمد نرگس

هر کجا بگذری ، برآید ماه

روی و موی تو نامهٔ خوبی است

[...]

ابوسعید ابوالخیر

بر فلک بر، دو مرد پیشه ورند

آن یکی درزی آن دگر جولاه

این ندوزد مگر قبای ملوک

و آن نبافد مگر گلیم سیاه

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه