کیست که گوید ببارگاه سلاطین
حال گدایان دلشسکته ی مسکین
سوخته ئی کو که خون ز دیده ببارد
از سر سوزم چو شمع بر سر بالین
در گذر ای باغبان که بلبل سرمست
باز نیاید بغلغل تو ز نسرین
کی برود گر هزار سال برآید
از سر فرهاد شور شکر شیرین
عاشق صادق کسی بود که نخواهد
ملک کسری بجای مهر نگارین
شمسه ی چین نیست در تصور راورنگ
جز رخ گلچهر ماهروی خور آئین
مرغ دل از زلف دلبران نبرد جان
کبک نیابد امان ز چنگل شاهین
منکر خواجو مشو که اهل نظر را
روی بتان قبله است و کیش مغان دین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با بیان احساسات عاشقانه و غمانگیز آغاز میشود و به تضاد بین زندگی سلاطین و گدایان اشاره دارد. شاعر از کسی میپرسد که چگونه میتواند در بارگاه سلاطین، حال گدایان را درک کند. او شرح میدهد که چقدر عشق و اشتیاق میتواند دل را بسوزاند و مانند شمعی در آتش سوزان باشد. در ادامه، شاعر به فرمایشات و تجربیات عاشقان اشاره میکند و تأکید میکند که عشق واقعی، به چیزی کمتر از عشق معشوق خود، راضی نمیشود و به زیباییهای واقعی اشاره می کند. در نهایت، او بر شناخت عشق و زیبایی تأکید دارد و به علاقهی عمیق اهل نظر به معشوق میپردازد.
هوش مصنوعی: چه کسی میگوید که در دربار پادشاهان حال و روز گدایان جز درد و رنجی نیست که دل دردمندشان میشکند؟
هوش مصنوعی: آتش عشقی در دل دارم که چشمانم از آن اشک میریزد. همچون شمعی که در کنج بستر میسوزد و ذرهذره آب میشود.
هوش مصنوعی: ای باغبان، در اینجا از کنار من بگذر، زیرا که بلبل شاداب و خوشحال دیگر به اینجا باز نخواهد گشت و سرود زیبای تو از گل نسرین برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند بعد از هزار سال با شور و اشتیاقی که فرهاد داشت، از دل شکرینی که در زندگیاش وجود دارد، بیرون بیاید؟
هوش مصنوعی: عاشق واقعی کسی است که هرگز به جای عشق محبوبش، به چیزی مانند قدرت یا ثروت دیگران دل نبندد.
هوش مصنوعی: خورشید چینی در تصور راورنگ نمیگنجد، جز چهرهی زیبا و ماهرو که همچون گل میدرخشد.
هوش مصنوعی: پرندهی دل نمیتواند از زلف آن محبوب رهایی یابد، همچون کبکی که در چنگال شاهین نمیتواند به آرامش برسد.
هوش مصنوعی: از نظر اهل دانش، کسانی که به بطلان خواجو اعتقاد دارند، باید بدانند که زیبایی و دلربایی معشوق برای آنها مانند قبلهگاهی است که مغان به آن احترام میگذارند. با این تفکر، به ارزش و زیباییهای غیرقابل انکار او پی میبرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لنگ دوندهست، گوش نی و سخنیاب
گنگ فصیح است، چشم نی و جهان بین
تیزی شمشیر دارد و روش مار
کالبد عاشقان و گونهٔ غمگین
خاک خراسان و خاک مملکت چین
همچو دو پله است آب جیحون شاهین
تا زخراسان نظامی آمد اینجا
این بثری رفت و آن رسید بپروین
هیچ گرانتر ز سنگ سنگ نظامی
[...]
آه ازین قوم بی حمیت و بی دین
کردری، و ترک خمسه، و لر قزوین
عاجز و مسکین هر چه دشمن و بدخواه
دشمن و بدخواه هر چه عاجز و مسکین
دشمن ازیشان به عیش و شادی و عشرت
[...]
خسرو پرویز گو در آتش ما بین
کآذر بردل کجا و آذر برزین
نرم بر احوال او چرا شد اگر نه
تیشه ی فرهاد خورد بردل شیرین
یار که آمد کسی نیافت سر از جان
[...]
طره سنبل ز تاب جعد تو پرچین
سوی تو نرگس گشاده دیده حق بین
روی شقایق ز جام شوق تو رنگین
معنی توحید تست لفظ ریاحین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.