بگذائی بسر کوی شما آمده ایم
دردمندیم و بامید دوا آمده ایم
نظر مهر ز ما باز مگیرید چو صبح
که درین ره ز سر صدق و صفا آمده ایم
دیگران گر ز برای زر و سیم آمده اند
ما برین در بتمنای شما آمده ایم
گر برانید چو بلبل ز گلستان ما را
از چه نالیم چو بی برگ و نوا آمده ایم
آفتابیم که از آتش دل در تابیم
یا هلالیم که انگشت نما آمده ایم
بقفا بر نتوان گشتن از آن جان جهان
کز عدم پی بپی او را ز قفا آمده ایم
گر چو مشک ختنی از خط حکمش یا موی
سر بتابیم ز مادر بخطا آمده ایم
نفس را بر سر میدان ریاضت کشتیم
چون درین معرکه از بهر غزا آمده ایم
غرض آنستکه در کیش تو قربان گردیم
ورنه در پیش خدنگ تو چرا آمده ایم
دل سودا زده در خاک رهت می جوئیم
همچو گیسوی تو زانروی دو تا آمده ایم
ایکه خواجو بهوای تو درین خاک افتاد
نظری کن که نه از باد هوا آمده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به عشق و آرزوی وصال معشوق اشاره میکند. او و یارانش به کوی محبوب آمدهاند، در حالی که درد مند و امیدوار به درمان هستند. شاعر از محبوب میخواهد که مهر و محبتش را از آنان دریغ نکند و یادآوری میکند که اگر دیگران برای مال و ثروت به اینجا آمدهاند، آنان تنها به خاطر عشق شما آمدهاند.
او به وضعیت بیباک و دلسوز خود میپردازد و میگوید که حتی اگر از گلستان عشقشان رانده شوند، نالیدنشان بیفایده است؛ چرا که آنان از عمق وجود و عشق آمدهاند. شاعر به صفای دل و تلاش برای قربانی شدن در راه معشوق اشاره میکند و بر تلاشهای خود در میدان عشق تاکید میکند.
در نهایت، خواجو به محبت و توجه محبوب نیاز دارد و خاطرنشان میکند که او و یارانش تنها به خاطر عشق و با کمال شایستگی به اینجا آمدهاند، نه به خاطر هیچ چیز دیگر.
هوش مصنوعی: ما به سراغ کوی شما آمدهایم و دردی داریم که برای درمانش به اینجا آمدهایم.
هوش مصنوعی: لطفاً محبت و توجه خود را از ما دریغ نکنید، مانند صبح که برمیخیزد. ما در این مسیر با صداقت و خلوص نیت آمدهایم.
هوش مصنوعی: دیگران برای جلب ثروت و مال آمدهاند، اما ما فقط به خاطر عشق و خواسته شما اینجا حضور داریم.
هوش مصنوعی: اگر ما را مانند بلبل از گلستان خود برانید، چرا باید ناله کنیم در حالی که ما بدون برگ و آواز آمدهایم؟
هوش مصنوعی: ما همچون آفتابی هستیم که بر اثر عشق و احساسات داغ درخشانیم، یا مانند هلالی کوچک که برای جلب توجه به صحنه آمدیم.
هوش مصنوعی: برنمیگردیم و نمیتوانیم به عقب برگردیم، زیرا از آن روح عالم هستی که از نیستی به وجود آمده، ما نیز از پشت سر او آمدهایم.
هوش مصنوعی: اگر مانند مشکی خوشبو از خط نوشتههایش یا موی سرش بگذریم، از مادر به خطای بیرون آمدهایم.
هوش مصنوعی: ما نفس خود را در میدان تلاش و تمرین به خاک انداختیم، زیرا در این میدان برای مبارزه و تلاش آمدهایم.
هوش مصنوعی: هدف ما این است که در راه تو فدای تو شویم، وگرنه برای چه به تیرکمان تو آمدهایم؟
هوش مصنوعی: دل پر از عشق و غم، در راه تو دنبال تو هستیم، مانند گیسوی تو که از دو طرف به زمین رسیده است، به همین خاطر به اینجا آمدهایم.
هوش مصنوعی: خواجو در اینجا به عشق و زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که او به خاطر این عشق در این دنیا به سر میبرد. از او میخواهد که نگاهی به حال او بیندازد، چرا که او به خاطر احساسات عمیقش و نه به خاطر چیزهای سطحی یا موقتی به اینجا آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دردمندیم و به امید دوا آمدهایم
مستمندیم و طلبکار شفا آمدهایم
از در لطف تو نومید نگردیم که ما
بینوایان به تمنای نوا آمدهایم
ما گداییم و تو سلطان جهان کرمی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.