چون ما بکفر زلف تو اقرار کرده ایم
تسبیح و خرقه در سر زنّار کرده ایم
خلوت نشین کوی خرابات گشته ایم
تا خرقه رهن خانه خمار کرده ایم
شوریدگان حلقه ی زنجیر عشق را
انکار چون کنیم چو این کار کرده ایم
ما را اگرچه کس به پشیزی نمی خرد
نقد روان فدای خریدار کرده ایم
از ما مپرس نکته ی معقول از آنک ما
پیوسته درس عشق تو تکرار کرده ایم
ادرار ما روان ز دل و دیده داده اند
هر دم که یاد اجرای و ادرار کرده ایم
گر خواب ما بنرگس پر خواب بسته ئی
ما فتنه را بعهد تو بیدار کرده ایم
در راه مهر سایه ی دیوار محرمست
زان همچو سایه روی بدیوار کرده ایم
خواجو ز یار اگر طلب کام دل کنند
ما کام دل فدای رخ یار کرده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و درگیریهای عاطفی خود اشاره میکند. او از این که به زیباییهای محبوبش علاقهمند شده و برای او از خود گذشته است، صحبت میکند. شاعر بخشی از زندگی خود را در خمرهخانههای عشق سپری کرده و به دنبال حقیقت عشق بوده است. او به این نکته اشاره میکند که هر چند ممکن است دیگران او را نادیده بگیرند، اما با جان و دل به عشق خود ادامه میدهد. شاعر در نهایت به فدای خود به خاطر زیبایی یار و عشقش اشاره کرده و بیان میکند که تمام تلاشش در راستای محبت محبوب بوده است.
هوش مصنوعی: ما به زیبایی و تارهای زلف تو اعتراف کردهایم و برای این کار، تسبیح و لباس religiosity را کنار گذاشتهایم و به نوعی زندگی جدیدی را انتخاب کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به گوشهنشینی در محلهی میفروشان پرداختهایم و برای اینکه از شوق نوشیدن شراب بهرهمند شویم، لباسهای رسمی و زهد را کنار گذاشتهایم.
هوش مصنوعی: شوریدگان نمیتوانند از زنجیر عشق که به گردن دارند، دست بردارند و این را نمیتوانند انکار کنند، چون قبلاً خودشان این تصمیم را گرفتهاند.
هوش مصنوعی: اگرچه کسی به ما بها نمی دهد و ما را ارزشی نمی شناسد، اما جان و وجود خود را به خاطر کسی که ارزش ما را می داند، فدای او کردهایم.
هوش مصنوعی: از ما درباره نکات منطقی نپرس، زیرا ما همیشه در حال یادگیری و تکرار عشق تو هستیم.
هوش مصنوعی: هر لحظه که به یاد اعمال و رفتار خود هستیم، احساسات و افکار ما بیوقفه از دل و چشمانمان بیرون میریزند.
هوش مصنوعی: اگر خواب ما به مانند گل نرگس است، به طور عمیق و آرام است. ما بیخبر از فتنههایی که در گذشته رخ داده، وفاداریامان را به تو زنده کردهایم.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، سایه دیوار ما را پوشانده است، به همین دلیل ما نیز چهرهامان را پشت دیوار پنهان کردهایم.
هوش مصنوعی: اگر دوستمان از ما بخواهد که آرزوهایمان را برآورده کنیم، ما آرزوهای خود را فدای زیبایی او کردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما روی دل به خانه خمار کردهایم
محراب جان ز ابروی دلدار کردهایم
از بهر یک پیاله دردی، هزار بار
خود را گرو به خانه خمار کردهایم
بر بوی جرعهای که ز جامش به ما رسد
[...]
ما حاصل از حیات رخ یار کردهایم
عهدی به یار بسته و اقرار کردهایم
منصور شد ز دولت عشق تو کار ما
بردار سر که عزم سر دار کردهایم
ما ملتفت به زهد ریایی نمیشویم
[...]
ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم
جان را بعشق آن صنم ایثار کرده ایم
ما ترک لذت دو جهانی بعشق دل
بربوی وصل آن بت عیار کرده ایم
انکار عاشقی برما کفر و کافریست
[...]
صلح از فلک به دیدهٔ بیدار کردهایم
رو در صفا و پشت به زنگار کردهایم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.