نیست سالم دو ده ولی به سخن
نه فلک یک جوان ندیده چو من
لیکن ار فضل هست، دولت نیست
فضل بیدولت اسم بیمعنی است
گرچه طعنم زنند مشتی دون
چه توان کرد؟ الجنون فنون
کین نجویم گر آن دراز شود
طعنهشان خود به عکس باز شود
کان صفت کوه را تواند بود
کز صدا باز گوید آنچه شنود
آن صدا را تو زو چه پنداری
جز گران جانی و سبکساری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و باورهای شاعر درباره فضل و مقام میپردازد. او میگوید که گرچه شاید در نظر برخی، او جوان و بیتجربه باشد، اما ارزش و فضیلت واقعی به تنهایی کافی نیست، بلکه داشتن دولت و قدرت نیز مهم است. شاعر به انتقاداتی که به او میشود اشاره میکند و بیان میکند که هر کس به او طعنه بزند، این طعنهها در واقع به خود آنها باز میگردد. او به نوعی میگوید که مانند کوهی است که صدایش میتواند آنچه را شنیده است، بازگو کند، پس اگر کسی بخواهد او را سبکسر یا بیارزش بداند، این تصویر نادرستی است.
هوش مصنوعی: در دو جهان نمیتوان کسی را یافت که به اندازه من جوان و پرانرژی باشد، حتی اگر سرنوشت هم چنین فردی را نشناسد.
هوش مصنوعی: اگرچه فضیلت وجود دارد، اما بدون قدرت و توانمندی، فضیلت معنا ندارد. وقتی فضیلت بدون قدرت باشد، نامش بیمعنی است.
هوش مصنوعی: گرچه بعضی افراد بیاصل و نسب به من توهین میکنند، اما چه میتوان کرد؟ دیوانگی هنرهایی دارد.
هوش مصنوعی: من اگر به دنبال انتقام بروم و کارهایم طولانی شود، خودشان به نوعی به حرفهایشان پاسخ میدهند و خود را در معرض انتقاد قرار میدهند.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که ویژگیهای کوه این است که میتواند صداها را بازتاب دهد و آنچه را که میشنود، دوباره به گوش دیگران برساند.
هوش مصنوعی: آیا میتوانی فکر کنی آن صدا چه چیزی جز سنگینی روح و سبکی حال است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.