گنجور

 
خاقانی

فلک خاک در میر است و من هم

از آن مدحش به آب زر نویسم

بسا منت که اسکندر پذیرد

اگرنه قیصر اسکندر نویسم

دلش مومی است ارچه نیست مؤمن

بر آهن نام او حیدر نویسم

چو کردم خانهٔ دل وقف مهرش

خط مهر ابد بر در نویسم

چو نامم بر برادر خواندگی خواند

خراج خویش بر قیصر نویسم