غزل شمارهٔ ۲۷۰
دارم سر آنکه سر برآرم
خود را ز دو کون بر سر آرم
بر هامهٔ ره روان نهم پای
همت ز وجود برتر آرم
بر لاشهٔ عجز بر نهم رخت
تا رخش قدر عنان درآرم
این دار خلافت پدر را
در زیر نگین مسخر آرم
وین هودج کبریای دل را
بر کوههٔ چرخ اخضر آرم
وین تاج دواج یوسفی را
درمصر حقیقت اندر آرم
بیواسطهٔ خیال با دوست
خلوت کنم و دمی برآرم
در حجرهٔ خاص او فلک را
مانندهٔ حلقه بر در آرم
شب را ز برای زنده ماندن
تا نفخهٔ صور همبر آرم
گر پردهدری کند تف صبح
از دود دلش رفوگر آرم
در کعبهٔ شش جهت که عشق است
خاقانی را مجاور آرم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...