گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر

در همه عالم توئی از همه بدخوی‌تر

گیر که من نیستم هم ز خود انصاف ده

تا به جهان کس شنید از تو جفاجوی تر

هستی خورشید حسن لاجرم از وصل تو

هرکه به نزدیک تر از تو سیه روی تر

گفتم هستی چو گل هم خوش و هم بی‌وفا

لیک نگفتم که هست گل ز تو خوشبوی‌تر

بود گناه من آنک با تو یگانه شدم

نیست مرا ز آب چشم هیچ گنه‌شوی‌تر

تا دل من سوی توست بارگه صبر من

هست به کوی عدم بلکه از آنسوی‌تر

در صف عشاق تو کمتر خاقانی است

لیک به وصف تو در، اوست سخنگوی‌تر