از جان بگسل، صحبت جانانه به دست آر
بشکن صدف و گوهر یکدانه به دست آر
معموری تن چیست، به ویرانی آن کوش
صد گنج از آن گوشه ویرانه به دست آر
در راه وفا، شمع صفت ز اشک دمادم
آبی ز پی آتش پروانه به دست آر
گرد کره خاک چه پویی چو سکندر
آب خضر از چشمه پیمانه به دست آر
آن آب که بر باد دهد آتش جهلت،
از خاک نشین در میخانه به دست آر
دردید کش آن بزم به جان گر دهدت جام
جان میده و یک جرعه حریفانه به دست آر
هشیاری جاوید گرت هست تمنی،
یک ساغر از آن باده مستانه به دست آر
سرّ صفت عشق مگو در بر عاقل
بیپا و سری چون من دیوانه به دست آر
گر کحل حقیقت طلبد مردم چشمت،
خاک قدم مردم فرزانه به دست آر
آسودگی خلق بود غافلی از حق
از خلق ببر، گوشه کاشانه به دست آر
تو همچو من، از اهل حقیقت نیی افسر
تحقیق بهل، قصه و افسانه به دست آر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بحث درباره تلاش و جستجوی سعادت و حقیقت میپردازد. شاعر به مخاطب میگوید که برای دستیابی به علم و آگاهی تلاش کند و از موانع و نادانیها بگذرد. او بر این باور است که انسان باید به دنبال گوهر وجودی خویش باشد و از هر ابزاری برای کسب علم و حقیقت استفاده کند. در این مسیر، او تأکید میکند که حتی اگر زندگی دچار ویرانی شود، ارزش جستجو و تلاش برای یافتن معنای عمیق زندگی نباید فراموش شود. شاعر همچنین به نیکوکاران و اهل حقیقت نصیحت میکند که نباید در دنبال کردن این اهداف غافل شوند. در نهایت، او اشاره به بیفکری و سطحینگری برخی از انسانها دارد که درگیر افسانهها و قصهها هستند و از تحقیق و شناخت واقعی باز ماندهاند.
هوش مصنوعی: از همه چیز بگذر و برای خودت زندگی حقیقی و عاشقانهای بساز. به عمق وجودت برو و چیزهای با ارزش و ناب را به دست بیاور.
هوش مصنوعی: تن آدمی مانند یک ساختمان است که در حال خراب شدن است. باید سعی کنیم از این وضعیت بهرهبرداری کنیم و از آنچه که در این ویرانی وجود دارد، ارزشهای زیادی به دست آوریم.
هوش مصنوعی: در مسیر وفا، مانند شمع، از اشکهای پیوسته خود آب به راه بینداز و شعله عشق پروانه را در دستانت نگهدار.
هوش مصنوعی: بر روی زمین چه در پی جستجو هستی، مانند سکندر؟ از چشمه زندگی، مانند یک جام به دست بیاور.
هوش مصنوعی: آبی که شعلههای جهل تو را خاموش میکند، از خاکی که بر زمین نشسته به دست بیاور.
هوش مصنوعی: اگر در آن محفل خوشی، دلت از درد پر بود و کسی به تو جامی دهد، جانت را فدای آن لحظه کن و به یک جرعه با دوستانت بنوش.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آگاهی ابدی هستی، یک جام از آن شراب شگفتانگیز را به دست آور.
هوش مصنوعی: راز و ویژگیهای عشق را در برابر کسی که عقلش را از دست داده و درک نمیکند، بیان نکن. زیرا برای کسی که مانند من دیوانهوار عاشق است، این رازها به راحتی قابل فهم و دست یافتنی است.
هوش مصنوعی: اگر حقیقت را بخواهی، چشمانت را به سوی خردمندان بگشا و برای آنها خاک قدم بنه.
هوش مصنوعی: آسایش و آرامش مردم زمانی به دست میآید که از حقیقت غافل نشوند. برای داشتن سعادتی در زندگی، بهتر است از دیگران فاصله بگیری و در یک مکان دنج و آرام به آرامش دست یابی.
هوش مصنوعی: تو هم مانند من از اهل حقیقت نیستی، پس کلاه تحقیقات را کنار بگذار و داستان و افسانه را در دست بگیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رندانه بیا ساقی و خمخانه به دست آر
دستی بزن و ساغر و پیمانه به دست آر
ذوق ار طلبی یک نفسی همدم ما شو
در مجلس ما منصب شاهانه به دست آر
دل خلوت عشق است در او عقل نگنجد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.