ای که داری هوس لعل لب جانان را
تا لبش را به لب آری، به لب آری جان را
زهر پیماید اگر خواهم از او آب حیات
درد افزاید اگر خواهم از او درمان را
دل ویران من آباد شد از دست غمش
خواجه تعمیر کند خانقه ویران را
حسن را طرفه غروری است، که پور یعقوب،
داد رجحان به زلیخا، ستم زندان را
دل ما را مشکن ای صنم سنگین دل
شیشه دانی تو که پهلو نزند سندان را
دل اگر منزل دلبر نبود، دل نبود
گو مپرور به درون جلوه گه شیطان را
چه توان کرد، که آن خسرو پیمان شکنان،
شکند طرّه، که این سان شکنم پیمان را
افسر ار سجده به دربار وی آرد شاید
میبرد سجده گدا بارگه سلطان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.