ما را طمع ز ساقی مجلس شراب توست
و از مطرب آرزوی سرود رباب توست
جانم فتاده همچو سکندر ز تشنگی،
در ظلمتی که چشمه حیوانش آب توست
معمور مسکنی است، که ویران پذیر نیست
آن خانه دلی که به طغیان خراب توست
من، مرغ آشیان کمالم، ولی چه سود
بال و پرم شکسته سنگ عتاب توست
مرغ شب است، چشم جهان بین آفتاب
آنجا که عکس پرتوی از آفتاب توست
دلدار را ز افسر بی دل خبر دهید،
کان رند مست عاشق بیخورد و خواب توست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شیطان دلیر بر تو ز حال خراب توست
دزدی است این که پرده گلیمش ز خواب توست
چشم سفید کرده خود را عزیز دار
کان یوسفی که می طلبی در نقاب توست
از کوشش تو می رود از پیش کار ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.