شیطان دلیر بر تو ز حال خراب توست
دزدی است این که پرده گلیمش ز خواب توست
چشم سفید کرده خود را عزیز دار
کان یوسفی که می طلبی در نقاب توست
از کوشش تو می رود از پیش کار ما
پای به خواب رفته ما در رکاب توست
آب از عقیق و رنگ و ز یاقوت می برد
آن شوخ دیده ای که حریف شراب توست
چون لاله برگ عیشی اگر هست در جهان
در پرده دلی است که داغ و کباب توست
شوخی و شرم جمع نکرده است هیچ کس
این برق خانه سوز نهان در سحاب توست
از خط اگر چه حسن تو شد پای در رکاب
بیهوشیم ز باده پا در رکاب توست
چشم ترا غبار علایق گرفته است
ورنه رموز هر دو جهان در کتاب توست
ز آهستگی بریده شود راه دور عشق
زنجیر پای سعی تو صائب شتاب توست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما را طمع ز ساقی مجلس شراب توست
و از مطرب آرزوی سرود رباب توست
جانم فتاده همچو سکندر ز تشنگی،
در ظلمتی که چشمه حیوانش آب توست
معمور مسکنی است، که ویران پذیر نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.