زلفا، تو کانهمه شکن و تار داریا
بهر شکست نافه تاتار داریا
دام و کمند و رشته و چین، حلقه و رسن
بر صید جان مردم هشیار داریا
پیکان مژّه، صارم ابرو، سپاه خط
با عاشقان مگر سر پیکار داریا
جانها بری به غارت و دلها کنی اسیر
از این چنین هنرها بسیار داریا
اندام تیره، چهره دژم، کالبد پریش
قامت خمیده پشت نگونسار داریا
همچون غراب تیره همه روز تا به شب
آرامگه به ساحت گلزار داریا
یا همچو زاغ تیره تو بر عرعر بلند
بنشسته ای و لاله به منقار داریا
داری دو صف ز مژگان و این آیدم عجب
بهرچه این دو لشکر خونخوار داریا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.