ما را، ز دل، اندر غم دلبر، گله بسیار
دل را گله از ما که کند حوصله بسیار
پوئیم به سر در سفر عشق تو ره را،
پای دل ما کرده اگر آبله بسیار
یوسف نرود در بر یعقوب وگرنه،
از مصر به کنعان گذرد قافله بسیار
شغلی نبود خوب تر از عشق دلارام
ورنه بود از بهر دلم مشغله بسیار
درمان غم عشق بود صبر و هم از صبر
تا مرحله عشق بود فاصله بسیار
در عشق بدان پایه شدم شهره که در شهر
هر شب بود از آه دلم مشعله بسیار
ای زلف چه داری که غزالان ختایی
هم گردن شیرند در این سلسله بسیار
خوب است به دفتر سخن دوست وگرنه،
در مدرسه باشد ورق باطله بسیار
نبود عجبی گر دل صد پاره افسر،
با ناوک عشق تو کند حوصله بسیار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دارم ز تو ساده دلیها گله بسیار
پهن است درین دامن دشت آبله بسیار
از سختی ره زود شود آبله پامال
ورنه ز دل سنگ تو دارم گله بسیار
بارست به دل تهمت ناگاه، و گرنه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.