شبا هنگام چون شد ناپدید این گوهر رخشا
عیان از عین گردون شد هزاران لؤلؤ لالا
چو موسی گشت خور اندر به طور ایمن مغرب
چو عِجْل سامری فرعون شب شد ناگهان پیدا
چو یوسف شد نهان خورشید خاور در چه مغرب
وز این اندوه آمد چشم یعقوب جهان اعمی
نگون شد مشعل خورشید و شمع ماه شد ظاهر
عیان شد پادشاه زنگ و پنهان بیرق دارا
درآمد شب بسان طره خوبان فرخاری
وز آن پر مشک اذفر گشت روی صفحه غبرا
شبی میمون و لیکن قیرگون چون طره غلمان
شبی فرخنده و اما مشک سان چون گیسوی حورا
بلندی شب ار گوئی، چو بالای سهی قدان
سیاهی شب ار جوئی، چو زلف دلبر ترسا
درآن شب بُد دو چشمم درفشان چون ابر آزاری
یکی از فرقت جانان، یکی از دوری مأوی
که ناگه شد گریزان دیو شب در پرده گردون
عیان شد چون سلیمان در جهان مهر جهان آرا
شدی خفاش را چشم جهان بین کور در ساعت
چنان کز پرتو روی علی، کفار در هیجا
شکفت از گریه ابر بهاری در صف گلشن
هزاران غنچه خندان هزاران لاله حمرا
بیا ای دل ز فیض یوسف گل با طرب بنگر
زلیخای جهان پیر را بار دگر برنا
رخ گل آتشین گردیده بر جانسوزی بلبل
چو جسم وامق شیدا، ز نار فرقت عذرا
مگر گردیده سوسن را زبان گویا به مداحی،
که می خوانند در بستان مدیح شاه اوادنی
شهنشاه ملک چاکر امیرالمؤمنین حیدر
به معنی نفس پیغمبر به صورت یار آن مولا
سلیمان داشتی از بال مرغان سایه گر بر سر
برای چاکرش بال ملک شد فرش زیر پا
نمی بودی گرش ورد زبان پیوسته نام او
شدی داود را در پنجه نرم آهن مگر، حاشا
اگر گویم که روی مهر چون رویش بود رخشان
بدان ماند که گویم از جهالت ذرّه را بیضا
بود منظور، پاداش محب و کیفر خصمش
که ایزد زنده سازد مردگان را جمله در فردا
چسان گویم که غافل باشد از احوال انس و جان
که حال مور می داند درون صخره صمّا
علی مرتضی، ای دست حق، ای مظهر یزدان
ترا بستوده در قرآن، خدای فرد بی همتا
تو بودی مقصد کلّی او از عالم امکان
که فرموده است یزدان سبح اسم ربّک الاعلی
تو آن زیبنده امری، که گر خواهی کنی یکدم
مسا را صبح و دوزخ را ز قدرت جنت المأوی
بشد از هوش موسی چون نبودش تاب دیدارت
فتاد از پرتو نور رخت یک ذره بر سینا
از این غم گو بریزد دشمنت خاک الم بر سر
که آمد بر کفت تنظیم، امر کاف و نون یکجا
بود از دفتر فضل تو، چونان نقطه ای قرآن
بود دریا و رشح حکمتت چون قطره و دریا
نداده هیچ پیغمبر رواج دین که دادی تو
اگر چه بوده اند ایشان بسی تن ها و تو تنها
مقامت را نخواهد درک کرد ادراک دراکان
که کس با نردبان نتوان رود بر آسمان بالا
لب معجز بیان بگشودی ای نطقت لسان الله
که اهل آسمان گفتند آمنّا و صدّقنا
بود چون فرد و همتائی ندارد قادر سبحان
ترا ای وصف یزدان نیز نبود در صف همتا
نمی گویم خدائی از ظهورت لیک در عالم
حق ازهر ذره ای ظاهر، بهر خورشید حق پیدا
ز پیدائی و مستوریت ار پرسند می گویم
عیان از جنب الائی و پنهان در حجاب لا
از آن ایزد خطابت کرده خلق اول و آخر
که بر هر اول و هر آخر استی مقطع و مبدا
شها افسر ندارد ملجأئی جز آستان تو
چه در اول، چه در آخر، چه در دنیا، چه در عقبی
امیدم را مکن نومید ز الطاف عمیم خود
در آن روزی که باشد مجرمان را قیرگون سیما
بود تا روی گل خندان ز اشک ابر آزاری
بود تا بزم مُل پنهان ز چشم زاهد و اعمی
تو را پیوسته خرّم باد چون گل چهره یاران
تو را همواره گریان باد چشم خصم، چون مینا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی شب و احساساتی که در آن بوجود میآید، میپردازد. شاعر با استفاده از تمثیلهایی چون خورشید و ماه، به حضور و غیاب نور و تاریکی اشاره دارد و شب را به عنوان دنیایی پر از راز و زیباییهایی چون گل و لاله تصویر میکند. همچنین، شاعر به فضای غم و اندوه، به ویژه در ارتباط با جدایی و دوری از محبوب، اشاره کرده و حسرتهایی که از این جدایی ناشی میشود را توصیف میکند. در پایان، به قدر و مقام علی (ع) و نقش او در عالم اشاره و او را مظهر قدرت الهی معرفی میکند. با استفاده از مضامین مذهبی و عارفانه، شاعر به تأمل در زندگی، حقیقت و وجود میپردازد.
هوش مصنوعی: در شب، وقتی که ستارههای درخشان از آسمان ناپدید میشوند، این گوهر روشن و زیبا به وضوح دیده میشود و هزاران مروارید مانند آن درخشان و زیبا به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: چون موسی به کوه طور رفت و در آنجا در امان بود، ناگهان بر سر فرعون، مانند اینکه عجل سامری نمایان شد.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید خاور مانند یوسف پنهان شد، چرا چشم یعقوب از این غم به سمت مغرب آمد و دنیا را کور دید؟
هوش مصنوعی: خورشید خاموش شد و نورش از بین رفت، و در عوض، ماه مانند شمعی روشن شد. در این بین، پادشاهی بر صحنه ظاهر گردید که همگان او را میشناسند، در حالی که نشانههای دارا (ثروتمند) در خفا و پنهانی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: شب مانند موهای زیبا و خوش حالت دختران به میدان آمد و از عطر خوش بویی که داشت، چهره زمین را نیز معطر کرد.
هوش مصنوعی: شبی خوش و مبارک بود، ولی با رنگ سیاه و تیره مثل موهای زیبا و خوشبو. شبی خوشیُمن، اما در عین حال مانند عطر مشک و گیسوی زیبا.
هوش مصنوعی: اگر بگویی شب بلند است، مانند قامت زیبای یک جوان مینماید. و اگر بخواهی تاریکی شب را توصیف کنی، به مانند زلفهای دلبرانه شخصی از اهل ایمان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در آن شب، دو چشم من مانند ابرهای بارانی میدرخشیدند، یکی به خاطر جدایی از محبوب و دیگری به خاطر دوری از آرامش و امنیت خانه.
هوش مصنوعی: دیو شب ناگهان فرار کرد و در پرده آسمان، زیباییهای جهان همچون سلیمان آشکار شدند.
هوش مصنوعی: تو مانند خفاشی هستی که چشمانش به دنیا نمیبیند، در زمانی که نور چهره علی، کافران را در پرتگاه هلاکت قرار داده است.
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری از گریه خود گلستان را زنده کردند و باعث شدند که هزاران غنچه خندان و هزاران لاله سرخ شکوفه بزنند.
هوش مصنوعی: ای دل، بیا و از زیبایی یوسف لذت ببر! با شادی به زلیخای جهانی که اکنون پیر شده نگاه کن و دوباره او را جوان ببین.
هوش مصنوعی: چهره گل مانند آتش شده است و بلبل را به شدت میسوزاند، همچنان که جان و جسم وامق به خاطر جدایی از عذرا میسوزد.
هوش مصنوعی: آیا سوسن قادر به گفتن است و به ستایش میپردازد، به گونهای که در باغ، مدح و ستایش پادشاهی را میسراید؟
هوش مصنوعی: این بیت به وصف مقام والای حضرت علی (ع) میپردازد و نشان میدهد که او در جایگاه و نفسی نظیر پیامبر اسلام قرار دارد. در اینجا، شاعر به ارتباط عمیق علی (ع) با پیامبر اشاره میکند و او را به عنوان خادمی برای حاکمیت اسلام و ولیامر مؤمنان معرفی میکند. به نوعی، این سخن نشاندهنده عظمت و اعتبار شخصیت علی (ع) است و بر ارادت و خدمتگزاری او تأکید دارد.
هوش مصنوعی: سلیمان را بهعنوان پادشاهی بزرگ و قدرتمند میشناسند که حتی پرندگان نیز سایهاش را بر سر مینشرند. در اینجا اشاره شده که آن پادشاهی و مقام او بهگونهای بزرگ است که زیر پایش فرشی قرار دارد که نشانی از عظمت و قدرت اوست.
هوش مصنوعی: اگر نام او همیشه بر زبانها نمیبود، داود نمیتوانست با چنگ آهنیاش، آوازهای دلنشینی سرایی کند. این امکان در آن صورت وجود نداشت.
هوش مصنوعی: اگر بگویم که چهرهات مانند چهره ماه است، در واقع به خاطر نادانیام است، چرا که به نور یک دانه بیضیمانند اشاره کردهام.
هوش مصنوعی: مقصود این است که جایزهی دوست و پاداش محبت او و همچنین مجازات دشمنش به دست خداوند در روز قیامت به همه داده خواهد شد، زیرا او زندگی را به مردگان میبخشد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم بگویم کسی از حال انسانها و روحها غافل است، در حالی که حتی مورچهای که در دل صخرهای پنهان است، از وضعیت خود آگاه است؟
هوش مصنوعی: علی مرتضی، تو دست خداوند هستی و نماد یزدان. خداوند، یکتا و بیهمتا، تو را در قرآن ستوده است.
هوش مصنوعی: تو هدف اصلی همهی موجودات این عالم بودی، همانطور که خداوند فرمود: «نام پروردگارت را که اعلی است، یاد کن».
هوش مصنوعی: تو چنان توانایی داری که اگر بخواهی میتوانی یک لحظه به دنیا و آخرت نظم و ترتیب دهی و هر دو را تحت کنترل خود درآوری.
هوش مصنوعی: موسی از شوق دیدن تو بیهوش شد، چون تاب دیدارت را نداشت. و هنگامی که نور چهرهات را دید، ذرهای از آن نور بر کوه سینا افتاد.
هوش مصنوعی: از این اندوه به دشمنان خود بگو که بر سرشان خاک مصیبت بریزد، چرا که در موقعیت دشوار و ناامیدکنندهای قرار گرفتهاند و وضعیتشان چنان است که نمیتوانند از آن بیرون بیایند.
هوش مصنوعی: فضل و دانش تو به قدری وسیع است که مانند یک قرآن، عظمت و عمق دارد. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، حکمت تو در برابر دریای عظیم، مانند یک قطره میماند.
هوش مصنوعی: هیچ یک از پیامبران در گسترش دین به اندازه تو تأثیر نداشتند، هرچند که آن پیامبران زیاد بودهاند و تو فقط یک نفر هستی.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند مقام و جایگاه تو را درک کند، چرا که هیچ انسانی با نردبان نمیتواند به آسمان صعود کند.
هوش مصنوعی: شما با باز کردن دهان خود، معجزهای از بیان را به نمایش گذاشتی. زبان تو، کلام خداوند است و اهل آسمان به آن ایمان آوردند و تصدیق کردند.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو وجود ندارد و هیچ مثالی برای قدرت و قابلیت های تو نیست. ای وصف پروردگار، تو هم همتایی نداری و از همه بی نظیری.
هوش مصنوعی: نمیگویم که از آفرینش تو خبر دارم، اما در دنیای حقیقت، از هر جسم و ذرهای نور خداوندی نمایان است و به روشنی خورشید حق میدرخشد.
هوش مصنوعی: اگر از من دربارهی سرشت و راز وجودت بپرسند، میگویم که آنچه آشکار است از حرکت و زندگی توست و آنچه پنهان است در پردهای قرار دارد.
هوش مصنوعی: خداوند در آغاز و پایان به انسانها خطاب کرده است، زیرا او منشأ و مبدأ هر چیزی است که در ابتدا و انتها وجود دارد.
هوش مصنوعی: شاید هیچ پناهگاه و محلی از امنتر از درگاه تو برای کسی وجود نداشته باشد. این موضوع هم در شروع زندگی و هم در پایان آن، در این دنیا و در جهان آخرت صدق میکند.
هوش مصنوعی: امیدم را از الطاف و رحمتهای گستردهات ناامید نکن، در روزی که مجرمان چهرههایی تاریک و غمانگیز خواهند داشت.
هوش مصنوعی: برای زمانی بود که گلهای خندان زیر باران اشک ابر، زیبایی و شادابی خود را نشان میدادند. در آن بزم پنهان، چشمان زاهد و نابینا ناپیدا بود و رازهای آن مراسم برای ایشان مخفی مانده بود.
هوش مصنوعی: تو همیشه خوشحال و شاداب باش، مانند گل، و چهره یاران تو همیشه غمگین و اشکریز باشد، مانند ظرف مینا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا
چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده
چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا
ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون
[...]
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت، نه مُحدَث زین همه تنها
چه گوئی از چه او عالم پدید آورد از لولو
که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
[...]
چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا
زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟
چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی
چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا
گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون
[...]
بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا
بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا
ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا
که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا
ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق
[...]
سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا
نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا
چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه
ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا
گهی ماننده دودی مسطح بر هوا شکلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.