کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۴۲

هم بر سر آن نیی که ما را بینی

وان حال که دیده یی یکی وا بینی

برخیز و بنظّارۀ احوال من آی

گر دل دهدت که درد دلها بینی