کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۸ - وله ایضا مرا دوستی گفت قانع شو، ایرا که همواره غمگین بود مرد طامع قناعت نکو باشد آری و لیکن هم آخر بچیزی توان بود قانع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: دوستی به من گفت که باید قانع باشم، زیرا مرد طمعکاری همواره غمگین است. قناعت ویژگی خوبی است، اما در نهایت باید به چیزی هم قانع باشیم.
هوش مصنوعی: دوست من به من گفت که راضی باش، زیرا که مرد طمعکار همیشه غمگین است.
هوش مصنوعی: خوشنودی و رضایت به آنچه داریم، کار خوبی است، اما در نهایت انسان باید به چیزی راضی باشد و از آن چیز بهرهمند شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بطالع سفر کردم اندر رکاب
زهی شوم طالع، زهی شوم طالع
بنان تهی از تو خرسند بودم
زهی مرد قانع، زهی مرد قانع
پس از عمری از تو همین است حاصل
[...]
چگویم ازین روزگار مخادع
چه آمد رهی را بروی از وقایع
بصد قرن یک شمه نتوان بیان کرد
که از دور گردون چها گشت واقع
چنان کوکب سعد من گشت غارب
[...]
مررنا بجرعآء و النجم یلمع
راینا محیا کبدر تبرقع
بوقتی که بودیم با کاروانی
رخ آورده در راه و دل سوی مزمع
چو ما در رسیدیم در می فکندند
[...]
جبین نظم حسن رخت راست مطلع
دو ابرو ز مطلع فروتر دو مصرع
چنان می درخشد زبرقع جمالت
که شد رشته نور هر تار برقع
فتد بخیه بر رو چو از پرده پوشی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.