برون رفتم از خانه دی نگهبان
تهی بود از آیندگان کوی من
فرو رفته با خود به اندیشه یی
جوانی درآمد ز پهلوی من
گرانی به بالا دو چند اشتری
هر انگشت او چون دوبازوی من
حمایل زپولاد در گردنش
چنان قطرۀ آب از جوی من
بزد دست و پولاد روشن زبر
برآهخت و آورد رخ سوی من
چو نزدیک شد بی محابا کشید
برهنه بیکبار در روی من
چو از پر دلی من نرفتم ز جای
نه آژنگی آمد در ابروی من
بر آهخت تیغ و بیازید دست
یکی پاره بگرفت از موی من
عطا دادم او را ز خود اندکی
ز شادی ببوسید زانوی من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از لحظهای سخن میگوید که از خانه خارج شده و با جوانی مواجه میشود که به شدت از نظر ظاهری با او ارتباط برقرار میکند. این جوان با حرکتی خودجوش و بیمحابا به او نزدیک میشود و در حین برخورد، احساس میکند که نه تنها از خود دفاع نمیکند بلکه به او محبتی نشان میدهد. این دگرگونی در احساسات و رفتار شاعر، نشاندهندهی نوعی تعامل عمیق و انسانی است. در نهایت، این دوستی و ارتباط بین شاعر و جوان به حدی میرسد که شاعر به او عطا میدهد و این جوان به نشانهی شادی و قدردانی زانوی شاعر را میبوسد.
هوش مصنوعی: از خانه بیرون رفتم و دیدم نگهبان در دیوار مفقود است و کسی برای پیگیری کارهایم در کوی من نیست.
هوش مصنوعی: در دل خود غرق در افکار جوانی بودم که ناگهان به کنارم آمد.
هوش مصنوعی: بها و ارزش او به اندازهای است که هر یک از انگشتانش مانند دو بازوی من به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: گردن او به نحوی از زره پوشیده شده است که شبیه قطری از آب است که از جوی سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: دستش را بلند کرد و شمشیر درخشانش را به سمت من گرفت و صورتش را به سویم چرخاند.
هوش مصنوعی: هنگامی که نزدیک شد، به طور ناگهانی و بدون هیچ تردیدی، ناگهان بر روی من حمله کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که از سر شوق و عشق نتوانستم از جایی بروم، نشانهای از آن در ابروی من بروز کرد.
هوش مصنوعی: چشم بر هم نگذارید و با تیزی تیغ خود به جنگ آمدهام، یکی از موهای من را محکم گرفت.
هوش مصنوعی: من از روی محبت و شادی، اندکی از خودم به او بخشیدم و او از خوشحالی زانوی من را بوسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نکردمش فرمان همی موی من
بکند و خراشیده شد روی من
نبایستت آمد همی سوی من
وگر چند نشکیبی از روی من
کنون ای نگار سمن بوی من
مگردان بر آشفته این خوی من
کنون گر بیاری سپه سوی من
بیاری برافروزد این روی من
تو ای پهلوان کامدی سوی من
نگهدار پهلو ز پهلوی من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.