گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

سرورا رسم تصوّف آن بود

کز تو می بیند دل اگاه من

تربیت بر سنة الله می کنی

زان که هستی پیر نیکو خواه من

جملگی از پیش من برداشتی

هر چه شاغل بد ز مال و جاه من

از شواغل چون مجرّد کردیم

آنگهی دادی به حضرت راه من

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode