ای صاحبی که از نفحات شمایلت
پر خنده اندرون چو گل نو شکفته ام
در پوست همچو غنچه نمی گنجم از نشاط
تا مهر تو درین دل خونین نهفته ام
هر شام تا به صبح به الماس طبع تیز
این کرده ام که گوهر مدح تو سفته ام
خلقت بدست باد صبا از جهان لطف
هر دم هزارنافه فرستاد سفته ام
از خاک پای تست که در دیده می کشم
این باد احتشام که در سر گرفته ام
بر اعتماد دولت بیدار صاحبی
در کنج انزوا به فراغت بخفته ام
دل بر گرفته ام ز بد و نیک روزگار
تا پرده های راز فلک بر کشفته ام
از گنبد دماغ به جاروب انقباض
خاشاک آز و گرد فضولی برفته ام
در چشم خلق اگر چه حقیرم چو ماه نو
روشندل و تمام چو ماه در هفته ام
بر طاق چون نهاده ام اطماع بیهده
من بی نوا چه در خور سرهنگ جفته ام؟
جز ذکر خیر صاحب عادل چه کرده ام؟
الّا دعای دولت سلطان چه گفته ام؟
ورچند این حدیث نه بر جاهمی رود
معذور دار خواجه که از جا برفته ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف عشق و محبت به یک شخص خاص سروده شده است. شاعر از حالتی شاداب و خوشحال سخن میگوید که به خاطر عشق به این فرد تجربه میکند. او بیان میکند که تا صبح به مدح و ستایش معشوق مشغول است و برای او گوهرهایی از کلمات میسازد. شاعر همچنین از تلاش برای دور کردن زشتیها و فضولیها صحبت میکند و به خود میگوید که با وجود حالتی حقیر در چشم دیگران، همچنان شکوه و روشنی دارد. در نهایت، او خواستههای خود را بر پایه یاد معشوق و دعا برای سعادت و موفقیت او بنا میکند و از آنچه در این راه گفته، معذرت میخواهد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از عطر و بوی خوش شکل و شمایلت، در درونم مانند گل تازه شکوفا شدم و لبخند بر چهرهام نشسته است.
هوش مصنوعی: در بدنم مانند غنچه از شادی جا نمیشوم، چرا که عشق تو در این دل پر از غمی که دارم پنهان است.
هوش مصنوعی: هر شب تا صبح به خاطر استعداد و ذوق خود، برای توصیف و ستایش تو تلاش کردهام و مثل یک جواهر گرانبها به این کار مشغول بودهام.
هوش مصنوعی: بادهای که به دست باد صبا فرستاده شده، مظهر لطف و محبت دنیای عارفانه است و من هر لحظه از این نعمت بهرهمند میشوم.
هوش مصنوعی: از خاک پایت که در چشمانم مینشیند، این بادی را که در سر دارم با احترام میوزانم.
هوش مصنوعی: من با خیالی آسوده و اعتماد به قدرت یک صاحب اختیار، در گوشهای دور از هیاهوی دنیا آرام گرفتهام.
هوش مصنوعی: دل را از خوبیها و بدیهای روزگار دور کردهام تا رازهای آسمان را آشکار کنم.
هوش مصنوعی: از بالای سرم به دلیل نگرانی و اضطراب به سمت جارو کردن زبالهها و آشغالهای اضافی رفتهام.
هوش مصنوعی: هرچند در نظر مردم شاید کوچک و بیاهمیت باشم، اما در درون خود مانند یک ماه کامل و نورانی هستم، هرچند ممکن است در زمانهای خاصی از ماه، فقط نیمهای از من نمایان باشد.
هوش مصنوعی: من بر سر طاق بلند آرزوهای بیفایدهام نشستهام. با این حال، من بیپول و بیچاره هستم، و چه حالتی دارم در برابر سرهنگ که از موقعیت و مقامش برخوردار است؟
هوش مصنوعی: جز خوب گفتن از افراد شایسته چه کردهام؟ به جز این که برای کامیابی و موفقیت سلطان دعا کردهام چه چیزی گفتهام؟
هوش مصنوعی: اگرچه این سخن بر من اثر نمیگذارد، اما این را در نظر بگیر که من از مسیر خود منحرف شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.