گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

ای ترا کرده لطف حق مخصوص

به بزرگیّ و مال و جاه و یسار

از دعاگو نصیحتی بشنو

تا ترا بندگی کنند احرار

تا توانی ز بهر دشمن و دوست

کار کی هر چگونه بر می آر

هر که او بر تو داشت قصّه خویش

ضایع و مهملش فرو مگذار

وانکه او عجز خویش بر تو فروخت

قدرت خویش از او دریغ مدار

مکن از خویش خلق را نومید

که پس آنگه بیوفتی ز شمار

خرج مال ارچه کم کند مالت

زان کمی بیش گرددت مقدار

خرج مالت ز جاه کم نکند

بل از آن بیشتر شود بسیار

همه کس داند این که قدرت وجود

بهتر از بخل و عاجزی صد بار

به غنیمت شمار این منصب

که تو باشی عزیز و ایشان خوار

هر کرا حاجتی بود در دل

همه شب نام تو کند تکرار

پاره یی از خدایی است که خلق

بر ت دارند وقت حاجت کار

جناب عالی نزدیک و من بخدمت دور

که تو باشی ز خویش برخوردار

 
 
 
رودکی

بر رخش زلف عاشق است چو من

لاجرم همچو منش نیست قرار

من و زلفین او نگونساریم

او چرا بر گل است و من بر خار؟

همچو چشمم توانگر است لبم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
دقیقی

زان مرکّب که کالبد از نور

لیکن او را روان و جان ازنار

زان ستاره که مغربش دهنست

مشرق او را همیشه بر رخسار

عنصری

بارگی خواست شاد بهر شکار

بر نشست و بشد بدیدن شار

فرخی سیستانی

ای دل نا شکیب مژده بیار

کامد آن شمسه بتان تتار

آمد آن سرو جلوه کرده به ناز

آمد آن گلبن خمیده ز بار

آمد آن بلبل چمیده به باغ

[...]

منوچهری

هست ایام عید و فصل بهار

جشن جمشید و گردش گلزار

ای نگار بدیع وقت صبوح

زود برخیز و راح روح بیار

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه